بازی تاج و تخت - قسمت دوم : سلحشوران کارون

بازی تاج و تخت - قسمت دوم : سلحشوران کارون

دو سپاه ایلام و آشور، در کنار رودخانه‌ی کرخه به یکدیگر می‌رسند. باشروع جنگ، آسمان سیاه و زمین به رنگ خون درمی‌آیدو خورشید در پس گرد و غبار حاصل از نبرد جنگجویان، از دیده پنهان می‌شود

تاریخ ثبت: (1395/09/08 )  تاریخ بروزآوری: (1395/09/08 )

این مطلب (10,974)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

ایران و میان رودان بین 824 تا 600 پیش ازمیلاد

در طول تاریخ انسان، جنگ و جدال‌های بسیاری بر سر قدرت شکل گرفته است. نبردهایی برای آب، زمین، غذا و ثروت بیشتر؛ نبردهایی که نمونهای از آن را در قسمت اول «بازی تاج و تخت» که روایت‌هایی دربارهی کسب قدرت در تاریخ ایران روایت می‌کنیم.

در قسمت پیشین و برای شروع این پرونده جدید، به سراغ نخستین نمدن ایران رفتیم: تمدنی که مردمانش آن را «هالتامتی» یا «هاتامتی» می‌خواندند و همسایگان غربی شان به آنها نام «عیلامیان» دادند. در قسمت اول از بازی تاج و تخت سر گذشت دو پادشاه از عیلام میانه را که شرق و غرب آن روزگار را فتح کردند، روایت کردیم: «شوتروک نخوته» و «شیلهاک این شوشیناک» که پدر و پسری از خاندان شوتروکی بودند، توانستند حدود سه هزار و ۲۰۰ سال پیش، نه تنها سرزمین‌های شرقی خود در مرکز ایران فعلی را فتح کنند، بلکه پادشاهان قدرتمند بابل، اکد و آشور را نیز سرنگون کردند. با پایان دوره‌ی شوتروکی‌ها در سال ۱۰۰۰ پ.م، تمدن عیلام حدود ۳۰۰ سال وارد سومین دوره‌ی فترت می‌شود تا پس از آن دوره‌ی عیلام میانه آغاز شود، دوره‌ای که در آن، دوباره این تمدن ایران باستان، با آمدن پادشاهی به نام «تمتی هومبان این شوشیناک» به قدرت دست می‌یابد؛ شاهی که قرار است در این قسمت از بازی «تاج و تخت» راوی ماجراهای او شویم.

رود کرخه‌ای که امروز از کنار شهرهای استان خوزستان می‌گذرد، روزگاران بسیاری به خود دیده است؛ روزگار مردمانی که در کنار آن زیسته‌اند. یکی از این داستان‌ها، به دوهزار و ۷۰۰ سال پیش برمی‌گردد؛ به نبردی سهمگین میان عیلامیان ایران و سپاه قدرتمند آشور از بین النهرین، شاه عیلامی «تمتی هومبان این شوشیناک»، سپاه خود را به کنار این رود می‌آورد و با سپاه پادشاه قدرتمند آشور یعنی «آشوربانیپال» رودررو می‌شود. او آشوربانیپال را به خوبی می‌شناسد؛ شاه قدرتمندی که هیچ سرزمینی در زمان حکمرانی او توان مقابله با سپاهیانش را نداشت. پادشاهی که خود بر تخت سلطنتش در نینوا می‌نشست و نیروهای نظامی‌اش را به همراه فرماندهان به نبرد می‌فرستاد؛ کاری که کمتر در آن روزگار رسم بود. کمتر شاهی جرئت و جسارت این را داشت تا با او همآوردی کند، اما تمتی هومبان برای انجام این کار خود را آماده می‌دید.

مجسمه آشوربانیپال که بر اساس نقش برجسته‌ای از او ساخته شده است.

خشمی به نام بانیپال

عیلامیان در ایران، تا سال‌ها قدرت بلامنازع منطقه‌ی خود بودند. در حدود شمال غرب قلمرو حکمرانی آنان، اقوامی به قدرت رسیده بودند که خود در ابتدا بخشی از حکمرانی بابلی بودند: آشوریان، پایتخت آشوریان در ابتدا شهر آشور بود که در ساحل رود دجله و در جنوب موصل امروزی قرار داشت. آن‌ها سرزمین حاصلخیزی نداشتند به همین دلیل دستاندازی به سرزمین های دیگر و باج گیری رمز بقای‌شان بود. از طرفی جنگیدن برای آشوریان و بریدن سردشمنان برای ایزد آشور همچو یک عمل مقدس بود تا حدی که سربازانش به خونریزی و بی رحمی در بین تمام سرزمین‌های اطراف شهره بودند. در دوهزار و ۸۶۴ سال پیش، یعنی ۶۸۸ پیش از میلاد، پادشاهی در آشور به قدرت می‌رسد که «آشور بانیپال» به معنی تحت اللفظی «ایزد آشور خالق پسرش است» می‌نامید و به این ترتیب خود را وارث ایزد آشور می‌دانست.

جنگجویی سپاهیان آشوربانیپال تا حدی بود که او بی آن که از روی تخت بلند شود، توانست با ارسال سپاهیان در دو هزار و ۶۸۳ سال پیش (۶۶۷ پ. م)، «طهارقه» پادشاه مصر را در نزدیکی «ممفیس» پایتخت مصر باستان شکست دهد. هرچند این فتح به تنهایی برای سلطه بر مصر کفایت نکرد؛ شورش مردم مصر پس از شکست شاه‌شان ادامه داشت و سه سال بعدش، «تانتامانی» سرکرده‌ی شورشیان، توانست همگان را گرد خود آورد و «تبس» در شرق رود نیل را پایتخت شورش خود کند و تاج بر سر نهد. آشوریان این حرکت را تاب نیاوردند و بار دیگرارتش قدرتمند آشور عزم مصر کرد. آنها مخالفان را سرکوب و تبس را با خاک یکسان کردند و تاج از سر پادشاه شورشیان برداشتند. آشوربانیپال در شمال سرزمین خود نیز مشکلات زیادی نداشت؛ او توانسته بود با شاهان شمالی ارتباط برقرار و با پذیرفتن خراج، آنها را دست نشانده کند و با متحد کردن آنها مقابل «اورارتو»ها (تقریبا ترکیه امروزی) قدرت نمایی کند و پادشاه آنها یعنی «روسا»ی دوم و سوم را خراج گذار آشور کند.

در شرقی حمکرانی آشور «ماد»های تازه به قدرت رسیده (در حوالی لرســتان امروز)، بزرگترین دشمن آنها به شمار می‌رفتند، اما بانیپال از پس آنها نیز برآمد و با کمک سکاها توانست مادها را سرکوب کند. آشوربانیپال توانسته بود تمام سرزمین‌های اطراف را با قدرت ارتش منظم و در عین حال خونریز و بی رحم خود به چنگ آورد و مردمانش را مطیع خود کند، اما در جنوب آشور، مردمانی زندگی می‌کردند که به آسانی تسلیم جنگجویان آشوری نمی‌شدند؛ کسانی که تا آخرین نفس اهل جنگیدن و جنگاوری بودند: عیلامیان.

آشور بانیپال برای نشان دادن قدرتش در نقش برجسته ها خود را در حال شکار شیر نشان می دهد.

تشویش در شوش

 در آن روزگار، شوش روزهای خوبی را نمی‌گذراند و شاهان یکی پس از دیگری سقوط می‌کردند. طی ۱۷ سال، چهار پادشاه تاج بر سر می‌گذارند و تخت از دست می‌دهند، در این احوال افول شهریاری عیلام را می‌شد به چشم دید، اما هنوز پادشاهان عیلام سودای کشورگشایی در سر داشتند. سال ۶۷۵ پ.م، (حدود دوهزار و ۶۹۱ سال پیش) «هومبان هلتش دوم» حمله‌ای خونین و غارتگرانه به «سیپار» در بابل انجام می‌دهد، اما در همان سال در کاخ خود می‌میرد. پس از او برادرش «اورتکی» (اورتک این شوشیناک) صاحب شهریاری شوش می‌شود. شاه جدید در آغاز به قدرت رسیدنش تلاش می‌کند روابط دیپلماتیک معقولی با آشوربانیپال برقرار کند. روابط میان‌شان به خوبی پیش می‌رود تا جایی که در قحطی و خشکسالی که حدود سال‌های ۶۶۹ تا ۶۶۶ پ. م گریبان عیلام را می‌گیرد، آشوربانیپال برای عیلامیان غلات می‌فرستد. از طرفی به پناهندگان عیلامی که از خشکسالی به سرزمین آشوریان پناه آورده‌اند، امان می‌دهد تا در قلمروی آشور سکونت کنند و به کشت و کار مشغول شوند، اما اورتکی وسوسه می‌شود کار ناتمام برادرش را تمام کند و به یک باره در سال ۶۶۴ پ.م تصمیم می‌گیرد به بابل که در آن زمان جزء قلمرو آشوریان بود، حمله کند. شاید محرک اصلی این شورش ضد آشور را بتوان فرماندهان و روسای قبایل در داخل حکومت اورتکی دانست؛ در آن دوران میزان نفرت مردم منطقه از آشوریان تاحدی بود که به محض ظهور یک شورش، همگان از آن حمایت می‌کردند. این جنگ عاقبت خوبی برای عیلام نداشت و آشوربانیپال پس از گرفتن اخبار حمله‌ی عیلامی‌ها و بررسی آن، با ارسال پیام آوران به بابل، ارتش خود را به منطقه گسیل کرد. نتیجه‌ی کار، عقب نشینی سپاه اورتکی از بابل و شکست سخت آنها در نزدیکی مرز عیلام است که با مرگ اورتکی، در سال ۶۶۲ پ.م، بدون هیچ سرانجامی برای عیلامیان خاتمه یافت.

در نقش برجسته های به جا مانده از آشوربانیپال، رفتار مستبدانه‌ی او را با اسرای جنگی شاهدیم

سلحشورعیلام

 حالا روابط عیلام و آشور تیره شده است. با مرگ اورتکی، عیلام با بحران انتخاب پادشاه مواجه می‌شود وسرانجام «تمتی هومبان اینشوشیناک» فرمانروایی عیلام را در دست می‌گیرد. بحران پادشاهی در عیلام غوغا می‌کرد و با ظهور تمتی هومبان، تاریخ عیلام ناگهان رنگ دیگری به خود گرفت، گویی نظم و قدرت دگرباره به شوش بازگشته است، تا جایی که آشور بانیپال از این پادشاه عیلامی در کتیبه‌ی خود با لقب «صورت مجسم شیطانی» یاد می‌کند. تمتی هومبان، برخلاف سنت پادشاهی در عیلام، فرزند شاه پیشین نبود. در کتیبه‌ی خود می‌آورد که پسر «شیلهک این شوشیناک دوم» بود و با مرگ دو پسرعمویش، توانست تاج را بر سر نهد. تمتی هومبان به محض روی کار آمدن، شروع به یک رفتار غیر عیلامی کرد و آن هم دستگیری و قتل فرزندان دو پادشاه عیلامی پیش از خود بود. در این شرایط بود که پسران هومبان هلتشی دوم پادشاه پیشین عیلام (اومنگیش، اوم نپ و تمریتو پسران اورتکی، و کودورو و پرودو پسر هومبان هلتش) به همراه ۶۰شاهزاده و شاهزاده خانم دیگر، از ترس عموی خود به نینوا گریختند و به آشوربانیپال پناه بردند. این اتفاق، آغاز یک مناقشه‌ی بزرگ بین عیلام و آشور شد؛ به دنبال این پناهندگی، تمتی هومبان دو پیک با نامهای «هومبان تهره» و «نبودمیق» خواجه را نزد آشوربانیپال برای استرداد اعضای فراری خاندان سلطنتی میفرستد، اما شاه آشور توجهی، به آنها نمی‌کند و پناهندگان را مورد حمایت خود قرار می‌دهد، سال‌ها می‌گذرد و بین آشوربانیپال در سوریه، آسیای صغیر و شمال غربی فلات ایران درگیر است و تمبتی هومبان هم در پی استحکام قدرت داخلی و افزایش ثبات حکمرانی خود است.

تمتی هومبان در این مدت، مردم «للریپ» که احتمالاً اقوامی در شمال لرستان امروز بودند و اقوام «سرزمین مردم شرور» را که آن ها نیز احتمالاً پارسیان ساکن «انشان» (دشت بیضایی استان فارسی امروز) بودند، شکست میدهد و بر قدرت و اعتبار مرکزی خود میافزاید. حالا آتش زیر خاکستر رابطه‌ی عیلام و آشور، با فراغت عیلام از دیگر دغدغه‌ها، شعله میکشد.

در پایان روز نبرد اولای، سپاهیان عیلام، از ارتش خونریز آشور شکست می‌خورند.

لهیب آتش جنگ

10 سال طول می‌کشد تا تمتی هومبان ارتشی منظم و جنگاور تجهیز و ساماندهی کند که از پس جنگ با ارتش بانیپال برآید. روز 13 ماه جولای سال 653 پ.م (۲۲ تیرماه دوهزار ۶۶۹ سال پیش) همزمان با شبی که ماه خسوف کرده است، تمتی دچار یک حمله می‌شود. آشوربانیپال با سرخوشی در کتیبهای خود از این واقعه یاد می‌کند که «در آن زمان بلایی بر تمتی هومبان نازل شد. لبهایش فلج شد و دو چشمش به هم پیچیدند و در وسط جمع شدند». این توصیف نشان میدهد که تمتی هومبان احتمالا از بیماری صرع رنج می‌برده است. با وجود شادمانی آشوربانیپال از این اتفاق، اما شاه عیلام تاج و تختش را به آسانی به دست نیاورده بود که یک بیماری بخواهد جلوی لشکرکشی انتقامجویانه‌اش را بگیرد. چنان که در کتیبهای دیگر، بانیپال به نقل از شاه عیلام میگوید: «از پای نخواهم نشست تا این که بیایم و با او (آشوربانیپال) بجنگم» تمتی هومبان در ماه آگوست (احتمالامردادماه) سال ۶۵۳ پ.م، عزم تاختن بر سرزمین آشور می‌کند. او به جنگجویان از جان گذشته‌ی خود دستور حرکت به قصد تصرف نینوا را میدهد و این در حالی است که سپاه آشور در «اربلا» (اربیل امروز) به سر می‌برند. با شنیدن خبر این لشکرکشی، آشوربانیپال ارتش خود را فرا می‌خواند و آنها را بدون شاه، به مقابله با سلحشوران عیلامی می‌فرستد. سپاه عیلام برای رسیدن به آشور، احتمالاً راه قدیم شوش به «در» و «آشور» را در پیش گرفته، به «بیت ایمبی» می‌رسد. سپاه آشور هم از مسیر دروازه ی مشهور «دیر» که «شیلهاک این شوشیناک»، پنج قرن پیش با گذار از آن شمال بینالنهرین را برای شوشیان فتح کرده بود، وارد قلمرو عیلام می‌شود.

 دو سپاه در کنار رودخانه‌ی «اولای» (کرخه‌ی امروز) به یکدیگر می‌رسند. با شروع جنگ، آسمان سیاه و زمین به رنگ خون درمیآید و خورشید در پس گرد وغبار حاصل از زد و خورد جنگجویان، از دیده پنهان می شود. روز به نیمه می‌رسد و سپاه عیلام درمی‌یابد که تاب مقاومت را در برابر ارتش یکدست آشوریان را ندارند، تمبتی هومبان که تمام آرزوهایش را برباد رفته میبیند، دستور عقبنشینی به سمت شوش را صادر می‌کند. پیروزی از آن آشوریان می‌شود اما هنوز جنگ برای شاه عیلام تمام نشده است.

سرنوشت شاه عیلام

در نقش برجسته‌ای که در نینوا به دستور آشوربانیپال حجاری شده، او از نگاه خود شکست عیلامیان را تصویر کرده است. در این اثر، شوش، پایتخت عیلام، بازیگوراتش در میان دو شاخه‌ی رود اولای به تصویر کشیده شده است. در سمت چپ نقش و در وسط رودخانه، یک عیلامی مرده و یک ترکش کمان شناور بر آب است. بر باروی دروازه‌ی شهر، صاحب قدرتان شهر در حالی که ترس آنها را فراگرفته، جریان شکست شاه خود را نظاره می‌کنند. اما چه بر سر تمتی هومبان آمد؟ آشوربانیپال در کتیبهای خود که احتمالاً خالی از اغراق نیست، چگونگی مرگ تراژیک تمتی هومبان را بیان می‌کند؛ شاه عیلامی هنگامی که دریافت جنگ را باخته، چارهای جز فرار بر سر راه خود نمی‌بیند. هر چند در این گزارش تاریخی، عدم پناه بردن شاه عیلام به پایتخت خود پرسش برانگیز است، اما به علت کمبود داده‌های تاریخی، پاسخ دادن به آن برای ما غیرممکن به نظر میرسد. از تعداد معدود منابع این طور میدانیم که شاه عیلام به همراه بزرگترین پسر خود به نام «تمری تو»، در حالی که سربازان آشوری آنها را تعقیب می‌کردند، با ارابه‌ی شاهی به نخلستانی پناه می‌برد، اما مال بند ارابه می‌شکند و ارابه روی آنها می‌افتد. تمتی هومبان که زخمی شده، به پسرش کمک میکند تیر بیندازد، گویی شاه عیلام قصد تسلیم شدن نداشته است و مرگ در مقابل شاه آشور را، به اسارت و زندان ترجیح می‌داده است. تمتی هومبان و فرزندش تمریتو، به تنهایی در مقابلی خیلی عظیم سربازان می‌ایستند، اما مقاومت پدر و پسر تاجدار عیلامی، زیاد طول نمیکشد. ضربه‌ی گرزی سنگین از سوی سربازان آشوری که تمریتو را محاصره کرده بودند، او را از پای درمیاورد. سربازان آشوری نمی‌ توانند به تمتی هومبان سلحشور نزدیک شوند؛ او با تنی زخمی و اندامی خونین، همچنان مقاومت می‌کند و در نهایت با فرود آمدن پیکانی، شاه عیلام فرو می‌ریزد. جسم نیمه جان تمتی هومبان این شوشیناک، بر زمین می‌افتد و یک سرباز آشوری به او نزدیک می‌شود و سر آخرین شاه قدرتمند عیلام را از گردن جدا کرده، با شتاب آن را برای آشوربانیپال می‌فرستد. شاه آشور در کتیبه‌اش میگوید: «سر تمتی هومبان، شاه عیلام را جنگجویان من با شتاب آوردند و آن را مقابل دروازه‌ی آشور در نینوا جلوی چرخ‌های من انداختند، با دشنه، پی‌های صورت او را بریدم و بر آن تف انداختم».

سر تمتی هومبان این شوشیناک بر درخت بخشی از نقش برجسته ای بزرگتر که در تصویر بعد می بینید

  • تمتی هومبان شاه عیلام و فرزندش تمریتو، به تنهایی در مقابل خیلی عظیم سربازان می‌ایستند، اما مقاومت پدر و پسر تاجدار عیلامی، زیاد طول نمی‌کشد. سربازان آشوری آنها را محاصره کرده‌اند

 

عیلام هنوز زنده است

آشوربانیپال پس از شنیدن این پیروزی و برای به رخ کشیدن این پیروزی عظیم خود بر تمتی هومبان و به دست آوردن تاج عیلام، دستور می‌دهد در یکی از اتاق‌های کاخ «سناخریب» در نینوا، نقش برجسته‌ای از این واقعه حجاری کنند. بانیپال در ادامه می‌آورد که دو پیکی که تمتی هومبان یک دهه‌ی پیش برای استرداد پناهندگان نزد وی فرستاده بود و او آنان را زندانی کرده بود، به محض دیدن سر پادشاه عیلام از خود بی خود می‌شوند؛ یکی از انها ریشش را می‌کند و آن دیگری با دیدن مرگ شاه خود، به نشانه‌ی وفاداری، دشنه‌ای آهنین برتن خود فرو می‌کند و می‌میرد.

آشوربانیپال دستور می‌دهد سر شاه عیلام را بر دروازه‌ی مرکزی شهر نینوا به تماشا بگذارند. او عیلام را شکست سختی داده، پس از آن میخواهد این سرزمین را از آن خود نگه دارد؛ پس تلاش می‌کند با به قدرت رساندن «هومبان نیکش دوم» پسر اورتکی، که در سال ۶۶۳ پ.م به او پناهنده شده بود، عیلامیان را خراج گذار خود کند، اما نمی‌تواند؛ صاحب منصبان در شوش «آتاهامیتی این شوشیناک» را که احتمالاً پسرعموی تمتی هومبان بوده، بر تخت شاهی شوش می‌نشانند و او خود «شاه انشان و شوش» می‌نامد؛ همان نسبی که شاهان گذشته‌ی عیلام بر خود می‌گذاشتند. از این زمان به بعد، زوال سیاسی عیلامیان و حذف آنان از تاریخ آغاز می‌شود. قدرتمندی بلامنازع آشور هم همیشگی نمی‌ماند؛ چند سال بعد، اقوامی دیگر از داخل فلات ایران، یعنی مادها به دشمن سرسخت آنان تبدیل می‌شوند؛ سلسله‌ای که روایت چگونگی به قدرت رسیدن و زمامداری‌شان را در قسمت خواهید دید.

 

چرا عیلام از آشورشکست خورد؟

با مشاهده‌ی نقشی برجسته‌ی به جای مانده از این رویداد تاریخی در کاخ آشوربانیپال در نینوا، می‌توان دلایل شکست عیلامیان از آشوریان در نبرد اولای را در چگونگی تجهیزات جنگی آنان دانست. در حالی که به نظر می‌رسد تنها سلاح عیلامیان کمان بوده، سواره نظام بسیار مسلح آشوری، با کلاهخود و زره نیمتنه و نیزه‌های بلند و کمان به تصویر کشیده شده‌اند، در حالی که پیراهن‌های زره‌ای تیغدار به تن داشتند و نمایانگر جنگ افزار به روز و مدرن آنان در مقابل سربازان عیلامی بود؛ البته اگر بتوان لباس عیلامیان را رزم جامه نامید، زیرا در این نقشی برجسته، آنان یک پیراهن آستین کوتاه و بدون هیچ زرهی بر تن داشتند و حتی پابرهنه در وسط میدان جنگ به تصویر کشیده شده‌اند. در حالی که ارابه‌های مجهز آشوریان و ابزار جنگی‌شان که در توصیف آنها آمده، خود یکی از مهمترین عوامل پیروزی جنگجویان آشور در جنگ‌ها بود.

نقش برجسته آشوربانیپال که بر تخت پادشاهی نشسته که از پیروزی بر عیلام سرخوش است

                      

   ارتش خونریز آشور در حال تخریب شوش  

نمایش فیلم:

https://www.aparat.com/video/video/embed/videohash/HT4yf/vt/frame

برچسب: ایلام; آشور; آشوربانیپال
اثر یا گردآوری: میلاد وندائی;منبع: مجله سرزمین من- شماره 84   -  لینک منابع:   -  

آخرین مطالب مرتبط:

1403/02/01 07:44
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: