از زمانی که ابلاغ شد مجمع سیاستهای کلان بخشهای مختلف را تدوین کند و به تأيید رهبری برساند، شاید سیاستهای کلان بخش انرژی جزء اولین مواردی بود که در مجمع مطرح میشد. من که در آن زمان ریاست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی را بر عهده داشتم، موظف شدم ارائهای را بهصورت فایل پاورپوینت تهیه كنم و برای ارائه این فایل تا جايی که یادم است، حداقل دو جلسه به همراه وزیر به مجمع رفتم.
ارائهای که تهیه شده بود عمدتا در این جهت بود که ذخاير باقیمانده نفتی ما خیلی عظیم است و هنوز خیلی جا داریم که تولید نفتمان را بالا ببریم و (بهقول معروف آش زیاد است و هرچه پول بدهید آش میخورید). چون در آن زمان وزیر وقت بیشتر دنبال این بود که همه مراجع تصمیمگیری کشور را مجاب کند که باید روی افزایش ظرفیت تولید نفت سرمایهگذاری شود و هرچه پول هست به نفت داده شود و خصوصا سرمایه خارجی جذب شود، یکی از اسلایدهای مورد استناد در آن ارائه، اسلاید زیر بود که براساس چشمانداز انرژی آژانس بینالمللی انرژی، اداره اطلاعات انرژی آمريكا، یک مرکز مطالعات انرژی در لندن، مرکز مطالعات انرژی دانشگاه کمبریج و سازمان اوپک که در سال 1996 منتشر کرده بودند، تهیه شده بود.
این اسلاید نشان میداد که براساس متوسط پیشبینی مراجع مذکور میزان تقاضا برای نفت اوپک در سال 2010 میلادی به 45.7 میلیون بشکه در روز و در سال 2015 میلادی به 51 میلیون بشکه در روز میرسد و اگر ایران بخواهد سهم تاریخی 13درصدیاش در اوپک (که گویا وحی مُنزل بود) را حفظ کند باید در سال 2010 تولید نفتخام خود را به 5.9 میلیون بشکه در روز و در سال 2015 به 6.6 میلیون بشکه در روز برساند و نتیجهگیری میشد که اگر سرمایهگذاری کافی نکنیم، از قافله تمدن نفتی و وابستهکردن بیشتر اقتصادمان به درآمد نفتخام عقب میافتیم!! بنابراين باید همه اجازه دهند که شرکتهای خارجی را بیاوریم و تند و تند قرارداد بیعمتقابل منعقد کنیم و قرارداد بیعمتقابل هم آن روز نسخه بیبدیل جذب سرمایه خارجی در بخش بالادستی صنعت نفت بود.در جریان جلسه مجمع به نظر میرسید که این تنها مسئلهای است که برای گنجاندن در سیاستهای کلان انرژی برای وزیر نفت مهم است و کاری به مسائل دیگر مثل بهرهوری انرژی، مدیریت بهینه شبکه انرژی داخلی و بسیاری از مسائل دیگر نداشت و توسعه گاز هم چندان مطرح نبود. به نظر میرسید که این مسئله با ریاست وقت مجمع مرحوم هاشمیرفسنجانی هم هماهنگ شده است چراکه در طول جلسه وقتی یکی، دو نفر نسبت به تمرکز صِرف بر مسئله سرمایهگذاری خارجی در بخش بالادستی موضع گرفتند، ایشان واکنش منفی نشان دادند.جالب است اینک که در سال 2018 میلادی قرار داریم، تقاضا برای نفتخام اوپک از 33 میلیون بشکه در روز تجاوز نمیکند یعنی 18 میلیون بشکه کمتر از آن چیزی که برای سه سال قبل یعنی 2015 پیشبینی شده بود و بعدها معلوم شد که این پیشبینیها برای خطدادن به کشورهای اوپک است که آنها را به رقابت ظرفیتسازی بیندازند.بگذریم از اینکه شرکتهای نفتی هم آمدند و بیعمتقابل بستند و میادین مستقل نفتی (و نه مشترک) مورد علاقه خود را توسعه دادند و ظرفیت تولید نفت هم از حدود 4.2 میلیون بشکه در روز تجاوز نکرد.
اما در همان ایام من افتخار پیدا کردم که یکی از مدیران کلیدی و پرافتخار دوران دفاع مقدس که در آن زمان عضو مجمع تشخیص مصلحت بودند، جداگانه پیشنویس سیاستهای کلان بخش انرژی (که در دبیرخانه مجمع برای طرح در مجمع آماده شده بود) را در اختیار من قرار دادند و از من نظر خواستند. من آن پیشنویس را به دقت بررسی کردم و دیدم که تفاوت چندانی با خطمشیها و سیاستهای پیوست برنامههای پنجساله ندارد و بسیار اندیشیدم که وقتی مجمع تشخیص مصلحت وارد تدوین سیاستهای کلان یک بخش میشود که قرار است توسط عالیترین مرجع کشور ابلاغ شود سطح ورود مجمع چیست، چگونه باید به این مسئله بنگرد و تفاوت آنچه مجمع تدوین میکند با سطح برنامههای پنجساله چیست و بر این مبنا یادداشتی را برای آن بزرگوار تهیه کردم که بعدها آن را به یک مقاله تبدیل کردم تحت عنوان «ضرورت نگاه استراتژیک به مقوله انرژی» که بهعنوان سرمقاله مجله اقتصاد انرژی شماره ششم در آبان ماه 1378 منتشر شد.