لنین در ماههای آخر زندگیاش، از اواخر سپتامبر 1922 تا اوایل مارس 1923، در درون رهبری حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، نبردی سیاسی آغاز کرد، نبردی بر سر اینکه آیا حزب همچنان مسیر سیاسی پیروزمندی را که کارگران و دهقانان را تحت رهبری بلشویکها پنج سال پیش در امپراطوری سابق تزارها به قدرت رسانده بود، ادامه خواهد داد یا نه. این نبرد، آخرین نبرد سیاسی لنین بود. لنین در آن ماهها میجنگید تا موافقت رهبری حزب را برای اجرای پیشنهادات مشخصی به دست آورد که زندگی دهها میلیون انسان را تحتتاثیر قرار میداد:
کنترل جمهوری شوروی بر درآمد ناشی از تجارت واردات و صادرات، ایجاد تغییرات ساختاری برای تسهیل در بهبود ترکیب طبقاتی دولت و بدنههای حزبی، متحولساختن سازمان تولید و مبادله محصولات کشاورزی، برداشتن قدمهای ویژه به منظور تامین تساوی حقوق و حق تعیین سرنوشت ملتها و ملیتهایی که پیش از آن تحت ستم امپراطوری تزار قرار داشتند، ارتقای اولویت سیاسی سوادآموزی و مدارس و افزایش بودجه آنها بهعنوان جزیی از تلاشهای گستردهتر برای گشودن دروازههای تحصیل و فرهنگ به روی زحمتکشان و کادرهای حزبی شاغل در بدنههای حکومت، برخورد با اعضای حزب و همکاران بهعنوان حکم پیششرطی صریح و بدون ابهام برای تصدی مناصب رهبری. بااینحال، محور این نبرد در وهله اول، سیاستهای اقتصادی یا شیوههای مدیریت نبود. بلکه نبردی سیاسی بر سر تعیین مسیر طبقاتی جمهوری شوروی و حزب کمونیست بود. لنین در مارس 1922 این سوال را مطرح کرد که پیروزی از آن کیست؟ آیا کارگران و دهقانان، که تازه از درون سالها جنگ، ویرانی و قحطی بیرون آمده بودند، میتوانستند جلوی جهان سرمایهداری متخاصمی که جمهوری شوروی را احاطه کرده بود بگیرند؟ از همه مهمتر، آیا آنها تحت آن شرایط میتوانستند در داخل کشور بر اقشار بورژوایی که سر برون میآورند و وابستگانشان در درون دولت و دستگاه حزب کمونیست چیره شوند؟ در نهایت نبرد لنین به پیروزی ختم نشد. ویرانی ناشی از جنگ داخلی، مهمتر از همه، مرگ و فرسودگی سیاسی طیف گستردهای از آگاهترین و ازخودگذشتهترین کادرهای حزب که درعینحال با شکست مبارزات انقلابی در سراسر اروپا و آسیا ترکیب شده بود، در شکست این نبرد بسیار موثر بودند.
به تازگی به همت نشر طلایه پرسو گزارشها، مقالات و نامههایی را که لنین از طریق آنها نبرد سیاسیاش را پیش برد ترجمه و منتشر شده است. از 21 دسامبر 1922 تا 6 مارس 1923 که لنین نامهای را دیکته کرد که درواقع آخرین نامهاش شد، تکتک آنچه بهعنوان نوشتههای او شناخته شدهاند، در کتاب «آخرین نبرد لنین» در دسترس است. بسیاری از این اسناد دهها سال، تا مرگ استالین، توقیف بودند و استالین عمده نوشتههای این کتاب را ممنوع و از دسترس خارج کرده بود. حتی برخی از این نوشتهها هرگز پیش از این به زبان انگلیسی منتشر نشده بودند. چند سال بعد از مرگ استالین در سال 1953 و در زمان خروشچف این نوشتههای لنین به رسمیت شناخته شد و بهتدریج در شوروی منتشر شدند. نوشتههای کتاب حاضر برحسب تقویم تاریخ تنظیم شدهاند، به همان ترتیبی که لنین دفاع از خط سیر انترناسیونالیستی پرولتری بلشویسم را در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی رهبری میکرد. البته باقی نوشتهها و سخنرانیهای لنین بعد از سپتامبر 1922، وقتی مبارزه آغاز شد، نیز در این کتاب آمده است، همچنین گزارش سیاسی لنین به یازدهمین کنگره حزب کمونیست شوروی در مارس 1922. برخی از نامهها و یادداشتهای سیار رهبران بلشویک که نقش برجستهای در این مبارزه داشتند نیز در این کتاب آمده است. ازجمله اسنادی که برای نخستینبار در این کتاب منتشر میشود، گزارشی است که در مارس 1923 سه تن از منشیهای لنین به درخواست او آماده کردند و مربوط میشود به اقدام سیاسی «دفتر سیاسی» برای پردهپوشی رفتار ظالمانه شوونیستی در گرجستان. این سند تا سال 1991 در مسکو محرمانه نگاه داشته شده بود. از دیگر اسناد مهم این کتاب میتوان به دو مقاله آخر لنین اشاره کرد که پیشنهادهایش صرفا یک جابجایی اداری نبود، بلکه احیای یک خط مشی انقلابی انترناسیونالیستی راستین بود: پرولتریسازی و سیاسیکردن همزمان کل ساختار دولتی و حزبی با هدف خلق یک جمهوری که واقعا شایسته نام شوراها، سوسیالیستی و غیره و غیره باشد. لنین گفته بود: «امیدواریم بازرسی کارگران و دهقانان آنچه را که فرانسویها نامش را پرودی گذاشتهاند، کنار بزند؛ همان که ما میتوانیم نامش را ژست مسخره، یا فیس و افاده مسخره بگذاریم، که کلا آلت دست بوروکراسی شوروی و بوروکراسی حزب شده است. بگذارید در پرانتز گفته شود که هم در دفاتر حزبمان بوروکرات داریم و هم در ادارات شوراها».