موقعیت جغرافیایی ایالات متحده آمریکا
حدود شرکت و فعالیت هر کشور در روابط بینالمللی، به موقعیت جغرافیایی و ارتباط آن کشور با همسایگان خود (اعم از کشورهای قدرتمند و ضعیف) و نوع مناسباتش با دولتهای بزرگ جهانی بستگی دارد. به عبارت دیگر، بررسی روابط بین کشورها و سیاست خارجی دولتها و به کارگیری راه و روش خاص، به موقعیت جغرافیایی آنان، بستگی دارد.
با توجه به وضعیت آب و هوای ایالات متحده میتوان گفت بیشترین تراکم؛ در عرض جغرافیایی ۳۰ تا 45 درجه و طول جغرافیایی ۸۰ تا ۱۲۰ درجه و کمترین تراکم؛ در عرض جغرافیایی ۲۰ تا ۳۰ درجه و در طول جغرافیایی ۷۰ تا ۸۰ درجه، موجود است.
با توجه به سیستم های سیاسی، اقتصادی، لیبرال و کاپیتال؛ بدون ارزیابی موقعیت طبیعی کشور آمریکا؛ میتوان بدین نتیجه رسید که نظام حاکم بر ایالات متحده، از نوع باز است و با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی کشور؛ در خواهیم یافت که استقرار آن در طول ۱۸ تا ۱۲۰ درجهی غربی و 5 تا ۲۰ درجهی عرض شمالی، وجود اقیانوسهای بزرگی چون: اطلس و آرام در شرق و غرب کشور موجب شده است؛ تا ایالات متحده به آبهای آزاد دسترسی داشته باشد و جریان بزرگ رودخانهها، کانالها، دریاچههای قابل کشتیرانی و بنادر بزرگ بازرگانی و مجهز به تکنولوژی حمل و نقل، در اقصا نقاط کشور موجب گسترش روند ارتباطات درون کشوری و برون مرزی شده است، برتری تکنولوژیهای هوایی و هواپیمایی ایالات متحده نیز، امکان ارتباط سریعتر را میان ایالات این کشور با یکدیگر و سایر نقاط دنیا در سطوح کمی و کیفی بالایی برقرار ساخته است.
ایالات متحدهی آمریکا؛ کشوری ساحلی به شمار میآید. در اختیار داشتن سواحل اقیانوسهای اطلس و آرام موجب شده است؛ تا این کشور بر دو اقیانوس یاد شده، تسلط کامل داشته باشد. تاریخ نیز، چنین واقعیتی را تأیید میکند؛ زیرا سیزده ایالت آمریکا، با اعلام استقلال از انگلستان (۱۷۷۹میلادی) به قدرتی دریایی تبدیل شده، در اوایل قرن نوزدهم توان دریایی خود را به امپراطوری عظیم بریتانیا ثابت نمودند.
اکنون نیز؛ نیروی دریایی به منزلهی ستون فقرات ارتش آمریکاست و در سراسر جهان توان اجرای عملیات نظامی را دارد. وجود ایالتهای آلاسکا و هاوایی نیز؛ موقعیت بحری کشور آمریکا را تثبیت میکند.
ویژگی جغرافیایی قارهی آمریکا به گونهای است که ایالات متحده با وجود وسعت عظیم سرزمینیاش، کشوری بری به شمار نمیآید؛ زیرا شرق و غرب آن را اقیانوس احاطه کرده است و در شمال و جنوب آن نیز؛ دو کشور ضعیف (از نظر نظامی) قرار دارد. در نتیجه ایالات متحده کشوری ساحلی است و یکی از مناطق استراتژیک جهان به شمار میآید و بر كل قارهی آمریکا و بخش عظیمی از اقیانوس اطلس و آرام تسلطی مقتدرانه دارد. و یکی از عوامل مؤثر برتری کشاورزی و صنعتی ایالات متحدهی آمریکا؛ موقعیت طبیعی و جغرافیایی آن کشورست. طبیعت؛ تاکنون در رشد اقتصادی کشور نقش چشمگیری داشته است.
از نظر کشاورزی، جلگههای پر آب و هموار غرب میانه و جنوب؛ با رودخانههای عظیم میسی سی پی و میسوری و صدها شاخهی فرعی آن، ایالات متحده ی آمریکا را به انبار غلهی جهان مبدل ساخته است. همچنین، خاک کشاورزی ایالتهای جنوبی؛ از عمق مناسبی برخوردار است و موجب تمرکز کشاورزی در این بخش از کشور شده است. ایالات متحده؛ از میزان بارندگی کافی برخوردار است. وسعت بسیار کشور، موجب شده است؛ تا محصولات چهار فصل با بازدهی بالا تولید شود. دشتهای صاف و هموار؛ با هزاران هکتار مساحت، شرایط مساعدی را برای کشاورزی گسترده فراهم ساخته است و باعث افزایش تولید و کاهش هزینهها شده است. چنین شرایطی؛ در دشتهای بی کران غرب میانه نیز، به چشم می خورد.
چنین ویژگیهای مناسب طبیعی، صنعت و اقتصاد ایالات متحدهی آمریکا را شکوفا نموده است. سرزمینهای وسیع، منابع غنی زیرزمینی و رودخانههای پرآب، سبب شده است؛ تا در اوایل قرن نوزدهم در شرق کشور و ساحل اقیانوس اطلس، تمرکز صنعتی به وجود آید. همین امر یعنی؛ موقعیت سرزمینی هموار و امکان برقراری ارتباط میان شهرها و روستاها، موجب رشد سریع صنعت شده است.
ایالات متحده؛ با در اختیار داشتن بخش وسیعی از ساحل اقیانوس اطلس (حد فاصل مناطق یخ زدهی کانادا تا خلیج مکزیک) از موقعیت طبیعی فوق العادهای برخوردار است و توانسته است در طول سدههای هیجدهم تا بیستم، سکوی صادراتی محصولات اروپا و نیمکرهی غربی شود. بر پایهی همین مزیت چشمگیر ژئواکونومیک، دهها بندر بزرگ و کوچک؛ مانند: نیویورک، بستون و چارلستون در طول ساحل اقیانوس اطلس ساخته شده است که هم اکنون؛ از قطب های بزرگ تجارت به ویژه تجارت دریایی در جهان به شمار میآیند.
چنین وضعیتی؛ در غرب و سواحل اقیانوس آرام نیز به وجود آمد و سه بندر سیاتل، لس آنجلس و سانفرانسیسکو را به عمده ترین بنادر تجاری سراسر سواحل اقیانوس آرام تبدیل نمود.
جغرافیای ایالات متحدهی آمریکا؛ به گونهای شکل گرفته است که از سویی به لحاظ دوری از قارهی کهن آسیا و اروپا، از جنگ و ویرانیها در امان بوده و از سوی دیگر، همسایگانش (کانادا و مکزیک) هرگز قادر نبودند؛ تا با برپا نمودن جنگ، زیر ساختهای اقتصادی کشور را به نابودی بکشانند. در نتیجه؛ آمریکاییها از تأثیرات ویرانگر دو جنگ جهانی (قرن بیستم) بر کنار ماندند و تنها ژاپنیها؛ یک بار با بمباران هوایی بندر پرل هاربور(Pearl Harbor)، ایالات متحده را مورد حمله قرار دارند. همین وضعیت سبب شد؛ تا اقتصاد ایالات متحده، مانند دژی تسخیر ناپذیر در میان اقیانوسها؛ از هرگونه حملهی خارجی در امان بماند.