اقوام کهن ایران (بخش ششم: سارمات‌ها؛ قسمت پایانی)

اقوام کهن ایران (بخش ششم: سارمات‌ها؛ قسمت پایانی)

سارمات‌ها مانند سکاها در صدد نابود ساختن فرهنگ یونانی برنیامدند. آنها با یونانیان جنگیدند، ولی این عمل به سبب آن نبود که خواسته باشند شهرهای یونانی منطقه دریای سیاه را از بین ببرند، اما بر خلاف سکاها، از قدرت نفوذی فراوان برخوردار بودند، و کوشیدند که به شهرهای مزبور راه یابند و فرهنگ ایرانی را در آنجا تعمیم دهند.

تاریخ ثبت: (1397/07/16 )  تاریخ بروزآوری: (1397/07/16 )

این مطلب (2,663)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

ح) ساختار اجتماعی و شیوه زندگی سارمات‌ها


تا دهه ۱۹۶۰، اطلاع زیادی در این باره وجود نداشت. سارمات ها، از لحاظ ساختار اجتماعی و شیوه زندگی به سکاها شباهت داشتند و آن هم بیشتر در نتیجه داشتن یک منشأ و میراث مشترک در آسیای مرکزی بود. با وجود این، چند اختلاف عمده موجب تشخیص این دو قوم از یکدیگر می شود. سکاها مظاهر طبیعت را می‌پرستیدند، ولی سارمات‌ها، همچنان که ذکر گردید، آتش پرستانی بودند که اسب را برای خدای خود قربانی می‌کردند، زنان سکایی دارای یک زندگی نیمه منزوی بودند و حال آنکه زنان سارماتی، لااقل در ادوار پیشین تاریخ خود، وارد صحنه کارزار می‌شدند، و تا زمانی که دشمنی را در جنگ نمی‌کشتند، نمی‌توانستند ازدواج کنند.

اما پس از ازدواج مجبور بودند که دست از جنگ بردارند و خود را وقف امور خانواده و منزل کنند، شاید قصه‌های یونانیان درباره آمازون‌ها (زنان بی سینه؛ Amazones ، در افسانه‌های یونانی، قبیله‌ای از زنان که هیچ مردی را به سرزمین خود در آسیای صغیر راه نمی‌دادند و رفت خود را به شکار و جنگ می‌گذراندند.) متکی بر دلیری‌های زنان سارماتی پیشین بوده باشد که بسیاری از آنها با سلاح خود به خاک سپرده می شدند.
سارمات‌ها هنگامی که به جنوب شرقی اروپا نفوذ کردند، سوارکاران ماهری شده بودند. آنان روش زندگی بدوی را در پیش گرفتند، و اوقات خود را صرف شکار و چوپانی کردند. بیشتر آنها تا پایان، همین روش را ادامه دادند. مدارک موجود نشان می‌دهد بعضی از آنها، به نوعی کشاورزی ابتدایی، اشتغال ورزیدند، ولی تاکنون تعداد کمی از اقامتگاه‌های سارمات‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. در آغاز، آداب، لباس‌ها و بسیاری از اموال آنها شبیه سکاها بود، ولی بر جامعه آنان مادرسالاری حکمفرما بود. به تدریج، به همان نسبت که، طبقه مرفه به وجود آمد، این طایفه وارد یک مرحله انتقالی شد و طی آن، رؤسای طوایف جای زنان را به عنوان فرمانروا گرفتند و سرانجام پادشاهانی بر امور مسلط شدند.
روی کار آمدن پادشاهان، شاید در نتیجه تشکیل سپاهی از سوارکاران سنگین اسلحه باشد، زیرا سارمات‌ها، رکاب فلزی و پس از چندی مهمیز را اختراع کردند. بدین ترتیب، روش‌های جنگی، در افزایش قدرت نظامی سارمات‌ها، بسیار مؤثر بود. رومی‌ها به تدریج، بعضی از فنون آنان را اقتباس کردند. در سده سوم میلادی، حتی بعضی از واحدهای سارماتی را وارد صفوف خود ساختند، و آنها را با سلاح‌های سنتی مجهز کردند و وادار نمودند تا مطابق شیوه خود بجنگند. سارمات‌ها از همان آغاز، کلاهخودهای مخروطی بر سر می‌نهادند و جوشن‌هایی مرکب از صفحات مکرر، یا پولک‌های آهنین بر تن می‌کردند که هم سواران و هم اسبان را محفوظ می‌داشت. ولی سارمات‌ها، برخلاف سکاها، در تیراندازی مهارت نداشتند و نیزه‌های بلند با شمشیرهای دراز نوک تیز به کار می بردند.
سارمات‌ها صنعت کاران ماهری بودند و اگرچه از این لحاظ به پای سکاها نمی‌رسیدند، ولی، فلزکاران برجسته‌ای به شمار می‌رفتند و ظروف سفالین بهتری می‌ساختند. سارمات‌ها پوست را نیز به خوبی سکاها عمل می‌آوردند. بدین ترتیب، توانستند روابط تجاری مهمی که سکاها با شهرهای یونانی سواحل شمالی دریای سیاه برقرار کرده بودند، حفظ کنند و به تجارت پوست، غلات، عسل، ماهی و فلزات بپردازند. همچنین، با منطقه سیحون (سیر دریا) و نواحی مجاور چین و کشور سلطنتی خوارزم، روابط بازرگانی برقرار ساختند.

 

و) هنر و فرهنگ سارمات‌ها


فرهنگ سارماتی، تا زمانی که به دست هون‌ها از میان رفت، جنبه‌ای یکسان داشت، هر چند با هر دوره تاریخ خود تغییر می‌کرد. تکامل آن، در گورهایی که هر یک از چهار دوره را متمایز می سازد، منعکس شده است.
بدین ترتیب، در مرحله پیشین، هنگامی که به ندرت اشیایی در گور نهاده می شد، تپه های بزرگ ایجاد نمی کردند، هر چند وجود تصادفی بعضی اشیاء حاکی از آغاز تشکیل یک جامعه‌ی طبقاتی است. گورهای دوره دوم، محتوی اشیای گرانبهایی است. گورهای دوره سوم نیز پیشرفت یک روش زندگی پیچیده‌تر را نشان می‌دهد که تا حدی ناشی از تسلط بر طوایف مختلف و اقتباس بسیاری از آداب آنها بوده است. همچنین نتیجه تجارت پر رونقی بود که سارمات‌ها بر قرار کرده بودند. طی این دوره‌ها، نمونه فرهنگ واقعی سارمات‌ها تکامل یافت و بر سراسر منطقه تحمیل شد. در آخرین مرحله، نفوذ ژرمن‌ها سبب متداول شدن اشیایی مانند سنجاق سینه و تغییر در لباس شد.
غنی‌ترین گورهای سارماتی در ناحيه کوبان و حواشی رودخانه‌های جنوب روسیه و اوکراین یافت شده است و بیشتر آنها از سیلاب‌های فصلی آسیب دیده‌اند. صدها گور دیگر در ناحیه‌ای که سارمات‌ها روزگاری در تصرف داشتند، پیدا شده است. بیشتر آنها را در نیمه‌ی دوم سده نوزدهم و نیمه اول سده بیستم مورد کاوش قرار دادند، و موادی کافی برای طرح یک تصویر کلی به دست آمده است. یکی از مناطقی که محل اقامت سارمات‌ها به شمار می‌رفته، ناحیه‌ای بوده که از طرف شمال به جبال اورال و از طرف جنوب به دریای خزر محدود می‌شده، و بخش‌های شرقی و غربی آن باز بوده است. از این ناحیه رودی به نام اورال می‌گذرد که قابل کشتیرانی است. در ناحیه مزبور کاوش‌هایی انجام گرفته و گورهای منطقه اورنبورگ شبیه گورهای سکاها، تپه مانند است.
گذشته از چند گور ماقبل تاریخ، که مربوط به دوره نوسنگی و عصر مفرغ است، گورهای مزبور مربوط به دوره‌ای است که مصادف با اقامت سکاها در جنوب روسیه می‌شود: یعنی سده ششم پیش از میلاد و بعد از آن. اما از لحاظ تدفین و شکل گورها و از لحاظ ابزارهای موجود در گور، با گورهای سکایی آن زمان فرق دارد. در این گورها تعدادی پیکان‌های سه گوشه و تعداد پلاک‌های مفرغی به شکل جانور، از زین و براق اسب و یک دندان گراز که آن را در طلا نشانده بودند به دست آمده است.
ساختمان‌های گورهای منطقه‌ی اورنبورگ شکل بسیار ساده‌ای داشته است و عبارت از خندق مربع یا بیضی یا مدوری بوده که در یکی از دیوارهای آنها طاقچه‌ای ساخته‌اند. اجساد را در تابوت نمی‌نهادند، بلکه در جبه‌هایی از چرم یا پوست می‌پیچیدند و گاهی نیز شاید حصیری زیر آن می‌انداختند.
مراسم تدفین، با مراسم تدفین سکاها، فرق بسیار داشت و هیچ ساختمان چوبی و هیچ گاری مخصوص حمل جنازه، و هیچ قربانی، خواه اسب و خواه انسان وجود نداشته است. همچنین مراسم تدفین مانند مراسم تدفین سکاهای بدوی بوده که مردگان را با اشیایی در گور می‌نهادند که، برای زندگی بعد در جهان دیگر، به عقیده آنان مورد نیاز بود. نوع اشیایی که با مرده به خاک می‌سپردند، شبیه گورهای سکاها بود: اسلحه، گاهی زین و براق اسب، لباس، اشیای گرانبها و سفالینه‌ها. اما یک جنبه‌ی آن بیدرنگ به چشم می‌خورد. فقدان کامل واردات از یونان، واردات دیگر، کم نبود و بیشتر شرقی، و معمولاً ایرانی بود. در این مورد می‌توان در ظرف سیمین کار هنرمندان ایرانی، که نشانه‌هایی به خط آرامی بر روی آن نوشته شده بود و همچنین یک مهر ایرانی که تصویر پادشاهی را ضمن جنگ با شیر نشان می‌دهد. و از گوری در پوروفکا به دست آمده مثال زد.
مردمی که در جلگه‌های اورنبورگ مستقر شدند، با یونانی‌ها یا سکاها تماس نداشتند، ولی با جهان ایرانی شرقی، به ویژه با دولت ایران روابط منظمی برقرار کردند، جنگجویان اورنبورگ و همسرانشان، مانند سکاها به اشیای زرین و سیمین علاقه داشتند، ولی همین اشیاء با زینت آلات سکایی فرق داشت، زیرا سبک جانوری در آن کمتر به چشم می‌خورد و طرح‌های هندسی غلبه دارد، همچنین تمایل شدیدی به رنگ‌های مختلف دیده می‌شود که در بین سکاها به ندرت متداول بوده است. طوق چنبره‌ای زرین برای گردن در میان نژادها و اقوام مختلف متداول بوده ولی شکل آن فرق داشته است؛ در اورنبورگ شکلی شرقی داشته، بدین معنا که عبارت از مفتولی ضخیم از طلا بوده که آن را دو یا سه بار می‌پیچانیدند و هر دو سر آن به شیوه شرقی با سر یک جانور یا یک اژدها که همان اژدها، تاجی روی سرداشته و دارای گوشهای پهن و دندان‌های تیز بوده ختم می‌شده است. جواهر آلات که کمتر یافت می‌شود، زمخت و بدوی بوده و شکل آن کاملا شرقی است. پلاک‌های زرین لباس با شکل‌های سکایی فرق داشته و نمونه‌های نخستین آنها در جهان آشوری و ایرانی وجود داشته است.
به طور کلی لوازم منزل بسیار ساده بود. در مقابل تعدادی کالاهای وارداتی، شماری محصولات محلی مانند سلاح‌های آهنین و اشیای استخوانی دیده می‌شود. هر دو نوع کالا شباهت‌های زیادی به کالاهای مشابه که در کوه‌های آلتایی و شرق روسیه یافت شده، دارند. این کالاها مربوط به آغاز عصر آهن می شود.
تعیین تاریخ دقیق این گروه گورها محال است. با توجه به واردات می‌توان گفت که بعضی از گورها مربوط به سده ششم و پنجم و چهارم تا سوم پیش از میلاد است. این گروه همگون و مشخص است، زیرا تمدنی را نشان می‌دهد که بدوی و مربوط به جنگجویان صحرانشین بوده است.
در ۱۸۹۵ وسلوفسکی، شروع به حفر یک سلسله گور تپه‌ای به نام کورگان (Kurgan کورگان در زبان ترکی به معنای قلعه است، در اینجا منظور گورتپه‌ای است.) کرد. شکل این گورها عجیب بود. بیشتر آنها عبارت از توده‌های کوچک و مسطح با طرح بیضی بود؛ کاملاً برخلاف گورهای تپه‌ای سکاها. وسلوفسکی تعدادی از این گورهای تپه ای را حفاری کرد، اما در دره کوبان صدها یا حتی هزارها تپه از این قبیل یافت می‌شود که همگی از یک نوع‌اند و گورهایی که در بر دارند همگی یکسان‌اند. ساخت این گورها در زیر تپه بسیار ساده است، و شبیه آنهایی می‌باشد که در جلگه زارهای اورنبورگ دیده شده است. آنها شامل حفره و یک اطاقک است که جسد در آن نهاده می‌شد، و هیچ گونه گاری حمل جسد یا هیچگونه قربانی اسب یا انسان برخلاف مراسم سکاها انجام نمی‌گرفته است.
در این گورها، هیچ گونه سکه رومی یا یونانی یافت نشده است، ولی تقریباً همه آنها حاوی اشیایی از یونان بودند، و این امر ما را قادر می‌سازد که تاریخ گورها را به دقت تعیین کنیم. مثلاً در بعضی از گورها ظروف شیشه‌ای ریخته شده یا تراشیده شده از قطعات شیشه یافته‌اند که شکل آنها شبیه ظروف فلزی اواخر دوره هلنیستی و آغاز دوره امپراتوری روم است.
جواهر آلات موجود در این گورها از لحاظ شکل و شیوه ساخت، جالب توجه است و نقشمایه‌ها، تقریباً بدون استثناء هندسی است. هنرمندان با استفاده از سنگهای گرانبها و شیشه‌های رنگین، آن اشیا را می‌آراستند. در بعضی گورها، اشیایی متعلق به پایان سده اول و دوم میلادی یافت شده و شامل تعداد زیادی ظروف شیشه ای می‌باشد که به سبک ابتدایی، و دمیدن در خمیر شیشه ساخته شده است، یا جواهری که آن را کنده کاری کرده‌اند و ظرفهایی از خاک رس به شکل سرآدمی. همچنین در بسیاری از گورهای زنان این قوم، اشیایی به شکل بطری با قمقمه و یا جای عطر که همه جواهرنشان بوده‌اند یافت شده است.
در گورهای کوبان مربوط به دوره‌ی رومی اشیایی مانند نیمتاج، لوح‌های زرین برای سلاح‌ها، قلاب‌های کمر و مانند آن به دست آمده است. جالب توجه آنکه در این اشیا، جواهر به سبک یونانی به کار نرفته است. آنچه بیش از همه مورد توجه صنعتگر بوده، زیبایی با تناسب شکل نبوده، بلکه استعمال رنگ‌های گوناگون بوده است.
تصاویر تاریخی و افسانه‌ای و مذهبی کاملاً از میان رفته و نقشمایه‌های هندسی و گلدار و سبک جانوری متداول شده است. بعضی از پلاک‌ها فقط دارای طرح هستند و طرح آنها ایرانی است. مانند پلاکی که در ۱۹۰۱ در تیفلیسکایا استانیتزا در کوبان به دست آمده و دیگری پلاکی است که در ناحیه استروبلسک پیدا شده و دارای تصاویر جانوران است. فن به کار رفته، برجسته کاری و تزیین با سیم‌های زرین و دانه دانه کاری اشیا بوده است. یک نیمتاج طلا از ناحیه نوو چرکاسک به دست آمده که شکل آن یونانی بوده و آویزهای آن تقلیدی از آویزهایی است که در جواهر آلات یونانی به کار می‌رفته و در جنوب روسیه در سده های چهارم و سوم پیش از میلاد رواج داشته است. ولی در بخش فوقانی نیمتاج، تندیسهای جانوران نصب شده و همچنین مروارید و یاقوت بنفش و لعل در آن به کار رفته است.
هنرمندان سارماتی، از رنگ‌های مختلف استفاده می‌کردند و این عمل باعث شد که در سبک جانوری تزیینی، تغییراتی به وجود آید. سبک جانوری، بر روی گورهای کوبان، بدون تردید، پایین تر از سبک سکایی است، ولی در بعضی اشیا زیبایی خاصی به چشم می‌خورد. در یک قلاب کمر سیمین و زراندود که اکنون در موزه آرمیتاژ لنینگراد قرار دارد، منظره‌ی معمولی یک جانور شکاری که حیوانی را می‌بلعد، در کمال مهارت نشان داده شده است. در اینجا حیوانات تابع جنبه تزیینی و عملی شیء هستند، بدین معنی که یک قلاب کمر را تشکیل می‌دهند.

 

دو پلاک سیمین زراندود که اکنون در موزه لوور پاریس در بخش مدال‌ها قرار دارد، از منطقه‌ی دریای سیاه به دست آمده، و اگرچه جای خاص آن معلوم نیست، ولی سبک و فنی در آن به کار رفته که شبیه پلاک‌های جنوب روسیه است. بدین ترتیب، اطلاعاتی که ما درباره سارمات‌ها، از طریق نویسندگان باستان به دست می‌آوریم، به وسیله شواهد باستان‌شناختی تکمیل می‌شود. سارمات‌ها قومی مخرب نبودند، بلکه موج تازه‌ای از فاتحان ایرانی بودند که نتایج جدید فرهنگ ایرانی را که در خاستگاه قوم ایرانی تکامل یافته بود، به اروپا بردند. سارمات‌ها مانند سکاها در صدد نابود ساختن فرهنگ یونانی برنیامدند. آنها با یونانیان جنگیدند، ولی این عمل به سبب آن نبود که خواسته باشند شهرهای یونانی منطقه دریای سیاه را از بین ببرند، اما بر خلاف سکاها، از قدرت نفوذی فراوان برخوردار بودند، و کوشیدند که به شهرهای مزبور راه یابند و فرهنگ ایرانی را در آنجا تعمیم دهند.

برچسب: سارمات‌‌ها; خزر; آسیای مرکزی
اثر یا گردآوری: رقیه بهزادی;منبع: قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران   -  لینک منابع:   -  

آخرین مطالب مرتبط:

1403/01/30 08:23
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: