آتشکده آذرگشنسپ(1) یا آتش سلطنتی
در گنجک(2) (شیز) واقع در آذربایجان بود. جکسن گوید این آتشکده(3) در جایی برپا بود، که اکنون خرابههای تخت سلیمان معروف هست و فاصله آن از ارومیه و همدان یکی است پادشاهان ساسانی در ایام سختی به زیارت این معبد میشتافتند و زر و مال و ملک و غلام در آنجا نذر میکردند (کریستنسن، 1390:120).
بهرام پنجم (۴۲۰-۴۲۸ م) قبل از جنگ با خاقان بدین آتشکده رفت و نیایش کرد. پس از شکست خاقان همه یاقوت و جواهری را که در اکلیل خاقان بود با شمشیری که به زر و گوهر ترصیع شده بود به آتشکده اهدا کرد (سامی، 1389:290).
خسرو دوم [خسرو پرویز] نذر کرد که اگر موفق به مغلوب نمودن وهرام [بهرام] چوبین بشود، زینتهای زر و هدیههای سیم به آتشکده آذرگشنسب بفرستد و به وعده خویش وفا کرد. در قرن دهم میلادی، مسعودی به عبارت ذیل ویرانههای آن معبد را وصف میکند: «امروز در آن شهر (شیز) آثار عجیبی از ابنیه و نقوش گوناگون هست، که کرات سماوی و ماه و ستارگان و عوالم بر و بحر و اراضی مسکون و نباتات و حیوانات و سایر عجایب را نشان میدهد. شاهنشاهان آتشکدهای در این شهر داشتند، که در عهد همه سلسلههای ایران مقدسی و محترم بود. این آتشکده را آذرخوش میگفتند. آذر به زبان عجم آتش و خوش نیکو است. شاهنشاهان ایران هنگام رسیدن به پادشاهی با کمال احترام پیاده به زیارت این معبد میرفتند و نذرها میکردند و هدیه و خواسته بسیار به آنجا میبردند. خلاصه، این آتشکده علامت اتحاد و یگانگی دین و دولت بود و نمونه (سمبل) دولت ساسانیان به شمار میرفت، که به واسطه اتحاد با دیانت قوت گرفت. برخلاف اشکانیان که هر یک از ملوک الطوایف و شهربانان معبدی مخصوصی خویش داشت. در این باب عبارتی در نامه تنسر هست، که به احتمال قریب به یقین مأخوذ از حقایق تاریخی است:«ملوک طوایف هر یک برای خویش آتشگاه ساخته و آن همه بدعت بود که به فرمان شاهان قدیم نهادند شاهنشاه باطل گردانید و با مواضع اول نقل فرمود، ولی این ادعا که ایجاد آتش شاهی واحد توسط ساسانیان برقراری مجدد اوضاع زمان دارا (داریوش) بود. ساختگی است و پایه تاریخی ندارد (سامی، 1389:291).
مسعودی که در اوایل سده چهارم هجری به حدود گرگان و دریای خزر سفر کرده، نوشته است که اشکانیان زمستان را در عراق (تیسفون) و تابستان را در شیز از شهرهای آذربایجان به سر میبردند. در این شهر در زمان اشکانیان آتشکدهای به نام «آذرخشن»، یعنی «آتش نیک» وجود داشته که پادشاهان ایران هنگام تاج گذاری پیاده به زیارت آن میرفتهاند و هدایای گرانبهای زیادی تقدیم آن میکردند. این آتشکده چون در زادگاه زرتشت برپا شده بود، بین سایر آتشکدهها مقام و اهمیت بیشتری پیدا کرد (سامی، 1389:292).
آذرخشن یا آذرخش همان آذرگشسنب است و شاهان ساسانی در تابستان از تیسفون بدانجا میآمدند. نام دیگر این شهر شیز است. یاقوت آن را معرب چیس دانسته است. در دینکرد شیچ(Sich) نوشته شده است (سامی، 1389:292).
ابن خرداذبه آتشی آتشکده را سرچشمهی کلیه آتشهای مقدس ایران میداند و موضوع پای پیاده رفتن را هم متذکر شده است. این آتشکده ثروتمند در ۶۲۴ میلادی، اواخر سلطنت خسرو پرویز، به دست هرقل (هراکلیوس) امپراتور روم غارت شد و ثروت بی حساب آن به یغما رفت (سامی، 1389:292).
همچنین محققان و دانشمندان بر این فرضاند که یک نسخه از اوستا در همین آتشکده و نسخهی دیگری در دژ نبشت تخت جمشید مضبوط بوده و به دست یونانیها در زمان اسکندر مقدونی به تاراج رفته است (سامی، 1389:292).
دژ شیز که آتشکده در آن قرار داشته است اکنون ویرانه اش هم برجا نیست. درازای دژ 400متر و پهنای آن در حدود ۳۱۰ متر بوده است، به اندازه صفه تخت جمشید. دژ حصار ضخیم داشته که ارتفاع آن را ۴۵ پا و قطرش را ۱۶ پا حدس زدهاند و دو دروازه داشتهاست. در میان دژ دریاچهای است که آب آن از ته دریا میجوشد. رنگ آن آبی آسمان گون، شیرین و گواراست. درازای دریاچه 120متر، پهنایش ۸۰ متر، عمق وسط آن حدود صد متر و عمق اطرافش حدود شصت متر است.
در هر حال اکثر خاورشناسان و باستان شناسان همان ویرانههای تخت سلیمان کنونی را که در آذربایجان یک صد میلی جنوب شرقی دریاچه ارومیه در خاک افشار واقع است، جای آتشکده آذرگشنسب دانستهاند.
- جکسن (S.W.Jakson) معتقد است این آتشکده در محلی بود که امروز در آذربایجان به تخت سلیمان معروف است و به طور کلی یکی از وجوه نام گذاری خطه آذربایجان این است که آنجا نگهدارنده و خازن آتشی بوده، زیرا آذربایجان ترکیب دو کلمهی آذر و بایگان نگهدارنده و خازن) است.
- گنزک (Ganzak) همان گنجک است، به معنی گنجینه و خانه گنج و پایگاه شهریاران آذربایجان و از دورهی پادشاهی اشکانیان شهر مذهبی بوده است. جزنق، کزنا، جنزه هم گفتهاند (یاقوت در معجم اابلدان، ابن خرداذبه در المسالک و الممالک)، گزن را محل تولد زرتشت نیز نوشتهاند و استرابن در کتاب جغرافیای خود گزن و گزکا را پایتخت آذربایجان دانسته است. یاقوت میگوید بین مراغه و زنجان نزدیکی شهر زور و دینور واقع شده و خود در قرن هفتم هجری آنجا را دیده است و مینویسد گنبدی بر بالای آن بود و بر فراز آن گنبد، هلالی نقره قرار داشت.
- آتشکده مرکب از آتش + کده نیز مرکب از کد+های نسبت است. کد از ریشه کته (Kata) اوستایی از مصادرکن (Kan) به معنی کندن و از همین ریشه واژههای خانه و خندق معرب کند ک پهلوی آمده است کده در فرهنگها از ادات مکان و به معنی خانه است.
منابع:
- ایران از آغاز تا اسلام - ر. گیرشمن ترجمه محمد معین - انتشارات علمی و فرهنگی – 1388
- تمدن ساسانی – علی سامی – انتشارات سمت – 1389
- ایران در زمان ساسانیان – آرتور کریستنسن ترجمه رشید یاسمی – انتشارات صدای معاصر - 1390