شوش محل تلاقی راههای مهم نیز بود. در طرف غرب سوار بر کلک طی مدت سه روز در امارهی فعلی عراق به دجله میرسیدند و یک هفته بعد به بابل. در سمت شمال از دیر باز در امتداد کرخه و کشگان جادهای بود که به خرمآباد وصل میشد و با گذر از بروجرد به ری، رگای باستانی و رگای کتاب طوبیاس (14:1) میرسید. سومین جاده شوش را از طریق شوشتر به ایذه و منطقهی اصفهان وصل میکرد و کمی جنوبیتر از طریق بهبهان و باشت و فهلیان به تخت جمشید و شیراز میپیوست.
با این همه، اگر سرزمینهای کوهستانی شمال، شرق و جنوب شرقی، یعنی لرستان امروزی و کوههای بختیاری، به ایلام تعلق نمیداشت، خوزستان به رغم کشاورزی پربار خود هرگز اهمیتی را که در روزگار باستان داشت نمی یافت.
ایلامیان باستان این سرزمین کوهستانی را به ویژه آن بخشی را که در شرقی قرار داشت، انزان یا انشان مینامیدند. آنها هم شهر شوش و هم دشت خوزستان را شوشون میخواندند. سومریها ایلام را با نشانهی NIM مینوشتند که در زبان آنها «بالا» معنی میدهد. از این جا میتوان دریافت که برای ساکنان بین النهرین ایلام واقعی در «بالا» قرار داشت، یعنی نه در خوزستان بلکه در کوههای پشت آن، ایلامیها خود نام سرزمینشان را با هجاهای میخی hal-ta-am-ti مینوشتند. که احتمالاً hal-tampt خوانده شود، که در آن احتمالاً hal به معنای «سرزمین» است و tampt به معنای «سرور (بخشنده)» بنابراین احتمالاً ایلامیها سرزمین خود را «سرزمین سرور» یا «سرزمین خدا» میدانستند.
ارتباط میان سرزمینهای پست و مرتفع ایلام، یعنی میان شوشون و انزان برای تاریخ و فرهنگ آنان اهمیت بسیار داشت. برتری ایلام بر همسایگان بین النهرینیاش که در دشتی هموار میزیستند، در همین نکته است. بین النهرینیها برای شکوفایی فرهنگ خود به مواد خام سرزمینهای مرتفع ایلام نیازمند بودند. سومریها و بابلیها از طریق راههای تجاری یا لشکرکشیها، الوار و سنگهای معدنی (مس، سرب، قلع، نقره) سنگهای (بازالت، مرمر، نوعی گرانیت، مرمر سفید، آراگونیت، ابسیدیان یا شیشهی آذرین)، سنگهای نیمه قیمتی (عقیق، هماتیت، لاجورد)، و البته اسبهای مورد از خود را از آن جا تأمین میکردند.
دسته بندی ایلامیها از نظر مردمشناسی بسیار دشوار است. محقق هر چه بیشتر در منابع غور میکند، بیشتر این احساس به او دست میدهد که ایلامیها ایلامی بوده اند، با استقلالی منحصر به خودشان تاکنون نشانهای از خویشاوندی آنها با اقوام دیگر به اثبات نرسیده است. قبایلی کوه نشینی که از جانب شمال غرب با آنها همسایه بودهاند، یعنی لولوبیها و دیگر مردمان معروف به سو، مشترکاتی داشتهاند.
البته مردم ایلام یکدست نبودند. هنگامی که در حدود سال ۵۰۰ پیش از میلاد داریوش دستور داده تا بر کاشیهای کاخ شوش محافظان ویژهی او را تصویر کنند. هنرمند به وضوح میان سه نژاد تمایز قائل شده، گروه اول محافظان را با پوست سفید تصویر کرده است و معلوم است که مقصودش محافظان پارسی گروه دوم پوست قهوهای دارند و گروه سوم تقریباً سیاه.