واژه "بَرم" به چه معنا مییاشد؟
واژه برم barm که صورت نوینی از واژه warm در زبان پهلوی است، به معنی استخر، چشمه یا تالاب است. البته معانی دیگری هم دارد. در فارس بیشتر به گودالی پر از آب میگویند که حاصل جوشیدن چشمهای باشد، مانند همین برم دلک، یا دریاچهای کوچک که از جمع شدن آب باران و آب شدن برف باشد مانند برم شش پیر و برم فیروز در شهرستان سپیدان فارس، یا بخشی از یک جوی آب که پهن شده و به صورت استخری درآمده باشد. واژهای دیگر با معنیای نزدیک به معنی برم که آن هم در فارس به کار میرود، قمپ ghomp یا غمپ یا گمپ است. مانند غمپ آتشکده فسا و غمپ آتشکده فیروزآباد که غمپهایی هستند در کنار آتشکدههای فسا و فیروزآباد.
واژه برم به صورت ترکیب هم در نامهای برخی جاها در فارس به کار رفته است. مانند برم شور پایین و بالا که روستاهایی هستند پیرامون دریاچه ماهلو در خاور شیراز و هفت برم که منطقهایست در نزدیکی دشت ارژن و آن شامل هفت برم دائمی و فصلی است. واژه برم در گفتار عامیانه مردم فارس در موارد بسیاری از جمله در اصطلاحات کشاورزی (ملکزاده 1380) و مثلها (ملکزاده 1383) به کار میرود.
برم دلک به چه معنی است؟
با روشن بودن معنی واژه برم و دل، معنی برم دلک barm e delak، که دیگر نه برمی دارد نه دل انگیز است تقریبا روشن است. حرف کاف که در آخر این نام دیده میشود شاید کاف کوچکی یا دوست داشتنی باشد. در همه جای فارس و به ویژه در دشت شیراز از این نوع کاف در دنباله نام روستاها فراوان دیده میشود. مانند قندیلک، بابونک، کوشکک، پدنک، نیلگونک، پالونک، باغک، بیدک، چاهک، رزک، دشتک، پرگانک، زرغونک، رودک، دهک و کفترک. سبب نامگذاریهایی که مردم در مورد برم دلک میگویند و حتی در کتابها هم مینویسند اغلب وجه اشتقاقهای عامیانه است و بر اساسی نیست.
( تصویر ماهوارهای برم دلک. چشمه خشکیده، تالابی دیده نمیشود، نیزار و چمنزار به کارخانه تبدیل شده، کارخانهای که آن هم از بی آبی و عوامل دیگر تعطیل و مخروبه شده است. آثار ساسانی هم زخم خورده و کسی مسئول نیست.)