تاریخ مختصر دوره‎ی ساسانی (بخش دوم: شاپور اول)

تاریخ مختصر دوره‎ی ساسانی (بخش دوم: شاپور اول)

سپاهیان رومی و ساسانی در جنگی بزرگ در جایگاهی به نام ماسیس که بعدها «انبار» نامیده شد در شمال تیسفون رو به رو شدند و شاپور مدعی است که پیروزی بزرگی به دست آورد و گوردیان یا در کارزار کشته شد یا به دست سپاهیانش که بدو خیانت کردند. فیلیپ به امپراتوری برداشته شد و اندکی بعد با شاپور صلح کرد و غرامت بزرگی بدو پرداخت.

تاریخ ثبت: (1394/04/19 )  تاریخ بروزآوری: (1394/04/19 )

این مطلب (4,553)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

غلبه شاپور اول بر والرین و فیلیپ عرب و زانو زدن والرین بر شاه ایران – در سنگ نگاره‌های نقش رستم

 -3 شاپور اول:

 

از هنگام کشف کتیبه فارسی میانه شاپور درکعبه زرتشت و درنقش رستم در 1939با پیدا شدن متنهای پارتی و یونانی آنها همراه با کتیبه موبد کردیر یا کرتیر بسیاری مطالب درباره نخستین سالهای پادشاهی شاپور آشکار شده است. وی در نخستین سال پادشاهی خود به درون کشور پرداخت و شاید مردم گیلان و حتی خوارزم را به فرمان آورد تا آنکه به گفته وقایعنانه آربلا به غرب پرداخت (فرای، 1388:475). معلوم نیست که در نخستین سالهای سلطنت شاپور جنگی با کوشان روی نموده باشد. ولی برحسب مندرجات درکتیبه او دست کم بخشی از کوشان به زیر فرمان  او آمده بود (گریشمن، 1388:352).

رومیان نخست در243م. کامیاب گشتند و بعضی از آبادیهارا پس گرفتند از جمله نصیبین که پیشتر به دست ساسانیان افتاده بود. از این پس سرکرده نگهبانان امپراتور تیمسیتئوس که فرمانده واقعی سپاه بود درگذشت و فیلیپ عرب جای او را گرفت. سال بعد سپاهیان رومی و ساسانی در جنگی بزرگ در جایگاهی به نام ماسیس که بعدها «انبار» نامیده شد در شمال تیسفون رو به رو شدند و شاپور مدعی است که پیروزی بزرگی به دست آورد و گوردیان یا در کارزار کشته شد یا به دست سپاهیانش که بدو خیانت کردند. فیلیپ به امپراتوری برداشته شد و اندکی بعد با شاپور صلح کرد و غرامت بزرگی بدو پرداخت. میدان کارزار را از آن پس «پیروز شاپور» خواندند. این نخستین پیکار بود و منابع رومی از آن یادی نکرده اند (بنابراین تعیین تاریخ آن دشوار است) و نیز از جنگ دوم که شاپور از آن درکتیبه خویش یاد کرده است چیزی ننگاشتهاند (فرای، 1388:475).

شاپور بر آن است که امپراتور روم بار دیگر دروغ گفته است و به ارمنستان گزند رسانیده و این دستاویزی شد برای حمله ایرانیان به امپراتوری روم که نابودی سپاهی منجر با 60000 مرد در محلی به نام بار بالیسوس در درون امپراتوری روم درکران فرات باعث شد. شاپور به سوریه دست اندازی کرد و آنجا را غارت نمود و شهرهای بسیاری از جمله دورا-اوروپوس و انطاکیه را تصرف کرد. تاریخ این جنگ مایه اختلاف فراوان شده بعضی آن را در253م. و برخی 256م. دانستهاند و آبادیهای نامبرده دو بار دست به دست گشتند. هیچ یادی از شکست رومیان از شاپور در منابع کتبی نیامده است. ولی میدانیم که دست کم دورا و همچنین انطاکیه را شاپور در256م. گرفت اما روشن نیست که در253م. هم این چنین پیشروی روی نموده باشد. با سکه‌شناسی متاسفانه این مشکل را  نمیتوان حل کرد، گو اینکه در 253م. ضرابخانه انطاکیه گویا اندک زمانی دست از کار کشیده بود و ضرابخانه آنجا به «امسا» انتقال یافت. نمیتوان گفت که این رویداد حاصل دست اندازی شاپور به انطاکیه بود یا نه. ولی سراسر دوران شاه والریان آکنده بود با جنگ در شرق. متاسفانه نمیدانیم که والریان چه زمان به انطاکیه آمد یا حتی چه زمان در جنگ سوم با شاپور به اسیر شد. چند تن از سکه شناسان رویدادها را به گونههای مختلف بازسازی کرده و از سکهها دریافتهاند که والریان در256م. به سوی مشرق آمد و انطاکیه را باز گرفت. انطاکیه را شاپور در254 یا 255م. گرفته بود و گرفتاری والریان به دست شاپور صورت گرفت که درکتیبهاش گفته است که در محاصره ادس و حران (کاره) زمانی که والریان با سپاهی از 70000 تن به سوی او شتافت درجنگی با بسیاری از سران سپاهش به اسارت وی درآمد. تاریخ این رویداد را در257 یا 258م. پیشنهاد کردهاند. باری از آنجا که شاپور میگوید والریان را به دست خود گرفت در واقع خود نمودار آن است که چنانکه بعضی از نویسندگان هم (مانندزوسیموس،36) گفتهاند شاپور، والریان را به فریب گرفتار ساخته بود. پس از پیروزی، شاپور گوید که کاپادوکیه و نیز سوریه را ویران کرد و بار دیگر انطاکیه و سی و پنج آبادی دیگر از جمله ادس، قیصریه را فتح کرد. شاپور توان نگاهداری دستاوردهای خود را نداشت، زیرا باز پسین شهر کاروانی توانگر و نیرومند یعنی پالمیر که از آن رومیان بود بر شاپور شورید و نه تنها راه را بربازگشت او بست بلکه دینات فرمانروای پالمیریان حتی نصیبین وحران را گرفت، پس وارثان امپراتوری فرو افتاده روم در شرق، ساسانیان نشدند بلکه پالمیریان جانشین آنان شدند، دست کم تا مدتی (فرای، 1388:476).

نقشه متصرفات زمان اردشیر و شاپور اول

جنگهای شاپور مایه گرفتارآمدن اسیران بسیاری شد که آنان را درخوزستان و فارس اسکان دادند که هنوز هم آثاری از آنان برجاست، مانند بند قیصر بر رود کارون در شوشتر که به گفته طبری (ج 1،ص 827) کار اسیران رومی است و نیز موزاییکی در کاخی در بیشاپور هست که آن را هم از اسیران رومی دانستهاند. سر آغاز مسیحیت در پاره جنوبی ایران را هم از این اسیران دانستهاند که درشهر وه انطیوک شاپور یا بهتر از انطاکیه شاپور جای داده شدند و این شهر را بعدها گوندیشاپور (جندی شاپور) خواندندکه همه مردم آن از اسیران بودند (فرای، 1388:477).

وسعت امپراتوری شاپور بویژه در مرزهای شرقی آنچنان که درکتیبه اش آمده است موضوع بحثهای فراوان شده است. مرو را از شهرهای زمان اردشیر یاد شده، اما از خوارزم یا سرزمینهای شمال آمودریا که در دست او باشد مطلبی نیامده است. هرات و همه سرزمینهای شمالیتر (ظاهراً درکوههای شرقی آنجا) افزون بر توران و مکران و پارادنه و سند در امپراتوری یاد شده ولی حدود آنها تعیین نشده است. توران شاید همان طوران قرون وسطایی باشد با مرکزش درکلات بلوچستان. مکران (با تلفظهای گوناگون) همان سرزمین جنوبی درکرانه دریاست. پارادنه گویا سرزمین پیرامون کویته مشتمل بر قندهار باشد، ولی این امر کاملاً مایه تردید است. از آن رو که تنها نامی از آن توسط بطلمیوس (کتاب 6،بند 21) و جغرافیایی راونا(کتاب 2،بند1) و نیز بعضی اشارات نامحقق به پاراداس درمنبع هندی شده است. تعیین اینکه از دشتهای حوضه سند تا چه مقدار درفرمان شاپور بود ناممکن مینماید. شاپور میخواست خوانندگان کتیبهاش بدانندکه از کوشا نشهر چه مقدار را تصرف کرده است، زیرا نوشته است که متصرفات او مشتمل بود بر پیشاور تا کاشغر و سغد. این شاید بدان معنی است که فرمانروای کوشان غربی متضمن افغانستان و باختر (درشمال وجنوب) بود. اینکه شاپور خود در این سرزمینها پیکار کرده باشد ناممکن مینماید. زیرا فرمانروای کوشان اگر شکست مییافت سراسر قلمرو خود را در فرمان پادشاه ساسانی میگذاشت یا پرداخت خراج هنگفتی را میپذیرفت تا اقدام به جنگهای متعددی در قلبگاه سرزمین خویش (فرای، 1388:478).

در سرزمین قفقاز گذشته از سه امیر نشین ارمنستان وگرجستان و آلبانیا (که بعدها اران نامیده شد) در کتیبه شاپور با نام ماخلونیا آمده است که مشتمل بود برسرزمینهای شرق دریای سیاه تا کرانههای دریای خزر که بالاساگان خوانده میشد گسترده به سوی شمال تا گردنه دربند. درجنوب درکران خلیج فارس عمان فرمانبردار شاپور گشته بود. درحالی که نمیتوان با اطمینان دریافت که چه سرزمینهای فرمانبردار یا خراجگزار اردشیر شدند. این عبارات که شاه پیشین را شاهنشاه ایران خوانده است و پسرش را با عنوان شاهنشاه ایران و انیران یاد کرده است میرساند که سرزمینهای بیرون از ایران که از آنها نامبرده شد، نیز سرسپرده یا خراجگذار شاپور شده بودند. اینکه سرزمین ایران از دیدگاه ساسانیان شامل کجاها بود و از آن انیران تا کجا کار آسانی نیست، زیرا هیچ اصل زبانی یا قومی برای این امر دردست نیست. گو اینکه میتوان از کتیبههای کردیر، یا دست کم از دیدگاه او، گفت که ایران تا آنجا بود که آیین زرتشتی رواج داشت. با آنکه مرزها هم درغرب و هم در شرق دگرگون میشدند، مرزهای امپراتوری ساسانی در زمان شاپور به حداکثر گسترش رسید، ولی بعدها از دست رفت (فرای، 1388:478).

دربار شاپور بسیار بزرگتر از پدرش بود با دستگاه دیوانی گسترده. شاپور پسران خود را بربخشهای گوناگون گمارد. مهتر آنان هرمز اردشیر بود که پادشاه ارمنستان شد و پسر دیگرش را که شاپور میخواندند فرمانروای میشن شد و نرسی شاه سند، سیستان، توران تا کران دریا شد که به مفهوم آن است که بخش پهناور جنوب شرقی امپراتوری در دست او بود که در آن واحههای از هم دور افتاده واقع بود با بیابانها و ساکنان اندک که نظارت بر آنها از مرکز میسر نبود. پسر دیگرش بهرام (فارسی میانه :7/17وهرهران) پادشاه گیلان شد. گذشته از آنان اردشیر شاه کرمان که از زمان پادشاهی پدرش برآنجا گمارده شده بود همچنان درآنجا ماند و اردشیر دیگری که شاید برادرشاپور باشد پادشاه آدیابن شد. فرمانروایان یک سرزمین برون مرزی که روشی جدید مینماید هامازاسپ شاه گرجستان بود. یک اردشیر دیگر ساتراپ بخش و شهر قم (گودمان) بود و ورزین ساتراپ اصفهان (جی) و تیانیک ساتراپ همدان و اردشیر ساتراپ نیریز و نرسی ساتراپ رین که جایگاه آن درفلات روشن نیست. دردشتهای پست بین النهرین بر میخوریم به نامهای فریک ساتراپ گندیشاپور و راستاک ساتراپ وه اردشیر. این ساتراپها ظاهراً شامل همه ساتراپهای امپراتوری نبودند بلکه شاید مشتمل برآنهایی بود که با شاپور پیوندی داشتند یا بستگی خویشی یا سببی، یا از لحاظ خانوادگی دارای پایگاه برجسته بودند. پایگاه ساتراپ  از زمان هخامنشیان تنزل کرده بود. ولی هنوز هم به کسی اطلاق میشد که سرزمینی را زیر فرمان داشت (فرای، 1388:479).

کعبه زرتشت در نقش رستم - تصویر سمت راست وضعیت فعلی - تصویر سمت چپ بازسازی شده گرافیکی

درکتیبه کعبه زرتشت به آمیزه‍‌‌‌‎ای از افراد بر میخوریم که بعضی که به سبب خاندانهایشان نام برده شدهاند و برخی که به علت سمتهایشان، و باز جمعی دیگر مانند خواجگان و کردیر که فهرست محتملاً از آن رو یاد شدهاند که با شاپور یا خاندان نزدیک او قرابت داشتند. از این گذشته به کسانی برمیخوریم با عنوانهای افتخاری همچون اردشیر – شنوم و شاپور شنوم، شادی اردشیر(یا شاپور) و نیز شاپور دلیر که ممکن است به سبب سلحشوریها یا پاره ای خدمات مخصوص به پادشاه القاب خاص به آنان اعطا شده باشد (فرای، 1388:480).

شاپور هم مانند پدر شهرهایی پیافکند یا نام آنها را دگرگون ساخت و میتوانیم بعضی شهرهای ویژه را درکتیبه او بیابیم مانند گندیشاپور و پروزشاپور. ضمناً بعضی از دیگر شهرها را که درمنابع عربی یا فارسی آمده است و به شاپور اول و دوم نسبت دادهاند میتوان نام برد همانند نیشاپور درخراسان. دیگر شهرها عبارتند از شادشاپور یا ابله در جنوب عراق و شاپور خواست نزدیک خرمآباد و وُزُرگ شاپور یا عُکبره درعراق و نیز دیگر شهرها. ولی هیچ یک در بخش شرقی امپراتوری نبوده است. این شهرها مانند دارابگرد و گور در فارس باروداربودند که از صفات شهرهای ساسانیان است (فرای، 1388:480).

مانی پیامبر ایرانی (آیین مانویت)

 4- نفوذ ادیان غیر زرتشتی در زمان شاپور

 

در زمان شاپور دگرگونیهای بزرگی در این پاره از جهان درکار بود. مسیحیت درحال شکلگیری بود که به زودی دین رسمی امپراتوری روم شد و آیین یهود هم با تلمود بابلی سازمان مییافت و دین نو مانی در شرق در گسترش بود. شاپور چند بار مانی را پذیرفت و به سخنانش گوش فرا داد.

برحسب نوشتههای مانویان شاپور تحت تأثیز مانی قرار گرفت و بدو درگسترش دین نو در امپراتوری یاری رساند و آن پیامبر تا مدتی از جمله پیرامونیان شاپور گشت. گذشته از اینها برحسب منابع مانوی مانی برادر شاپور را که مهرشاه نام داشت و فرماندارمیشن بود (گویا پیش از این یک تن از خویشان شاپور که او هم شاپور نام داشت پادشاه میشن گشته بود) و نیز برادر دیگر او به نام پیروز (یا احتمالاً پسر پادشاه میشن برحسب مندرجات بخش یونانی کتیبه شاپور درکعبه زرتشت، سطر 51) که فرمانروای خراسان یا اپر شهر شد به کیش خود درآورد. این آیین نو در زمان شاپور درامپراتوری ساسانی گسترش بسیار یافت. خوشبختانه از نوشتههای این دین عرفانی بسیاری مطالب به زبانهای عربی، یونانی، قبطی، فارسی، فارسی میانه و حتی چینی نگاهداری شده است. پس از باورها و اندیشههای این دین آگاهی بیشتری داریم تا بسیاری دینهای دیگر. به سبب سرشت التقاطی این دین عرفانی اصل ثنویت آن گاهی فراموش می شود. نظر به اینکه مانی کتاب مهم خود شاپورگان را بدان فرمانروا تقدیم کرد می توانیم گفت که شاپور در دین او امکان دربرگیری امپراتوری بزرگی را می دید شامل مسیحیان و حتی بودایی ها و نیز پیروان آیین زرتشت . پشتیبانی شاپور از گسترش دین مانی آشکار شده است و می توانیم بگوییم که شاپور در این هدفی داشت جز از دلبستگی بی منظور . اما وضع دینیدوران تساهل و آزادی دینی با مرگ شاپور دستخوش دگرگونی شد (فرای، 1388:481).

برچسب: ساسانی; شاپور اول; مانی
اثر یا گردآوری: فریبا ساغری - کیارش کاظمی;منبع: تاریخ باستانی ایران (ریچارد نلسون فرای)   -  لینک منابع: http://www.kherada.com   -  

آخرین مطالب مرتبط:

1403/02/06 07:44
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: