گویشِ فارسی-یهودی

گویشِ فارسی-یهودی

در ترجمه‌ی کتابِ دانیال در همان ایام هم، از لغاتِ ویژه‌ی «زبانِ ارمنی» مخصوصِ قرنِ چهارم ه.ق/دهم م. استفاده شده است. اما مترجمِ این بخش، آزادتر عمل کرده و بیشتر مفاهیم و نه عباراتِ کتابِ دانیال را ترجمه کرده است.

تاریخ ثبت: (1398/12/02 )  تاریخ بروزآوری: (1398/12/02 )

این مطلب (1,040)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

دو گویشِ فارسی، یکی در ناحیه‌ی بخارا، و دیگر در ناحیه‌ی قفقاز، نزدِ محققان مشهورست که از قرنِ دومِ هجری شکل گرفته است. گایگر، محققِ آلمانی در کتابِ اساسِ فقه‌اللغه‌ی ایرانی، به نوعی گویش یا شیوه‌ی تلفظِ فارسی اشاره می‌کند که آن را «فارسی_یهودی» می‌خواند.(۱) او معتقد است که اقلیتِ یهودیانِ ساکنِ آسیای مرکزی و به‌ویژه بخارا، ناگزیر از پذیرفتنِ برخی اصطلاحات و یا واژه‌های فارسی بوده‌اند که به مرورِ ایام، واردِ زبانِ آنان شده و زبانِ یهودیان را غنی‌تر کرده است. این نفوذِ عبارات و لغاتِ فارسی به حدی است که می‌توان آن را نوعی گویشی مستقل از زبانِ عبری دانست، به‌ویژه که در زبانِ نوشتاریِ آنان هم تأثیرگذار بوده است. تحقیق در این‌باره هنوز در مراحلِ آغازین است و مسلماً پاسخگوی همه‌ی موارد نیست و بررسی‌های بیشتری را نیازمند است. گایگر، رواجِ لغاتِ فارسی را برای همه‌ی مناطقِ یهودی‌نشینِ نقاطِ دیگر، صادق نمی‌داند و آن را با عنوانِ«شیوه‌ی تلفظی» نامگذاری می‌کند و آن را به‌طورِ مثال با شیوه‌ی تلفظیِ «فارسیِ تاتی» قابلِ مقایسه می‌داند که در آبشوران رواج دارد. او ریشه‌ی تاریخیِ این نفوذِ زبانِ فارسی را به اواخرِ قرنِ هشتم و اوایلِ قرنِ نهمِ میلادی در ناحیه‌ی شمال می‌رساند و این زمانی است که برخی یهودیان به ناحیه‌ی بخارا کوچ کردند و در آنجا با زبانِ تاجیکیِ ناحیه‌ی آسیای مرکزی آشنا شدند: 

الف) در آسیای مرکزی، بنابر نظریه‌ی «هرمان اته» که در ادبیاتِ ایران تحقیقاتِ متعددی را به چاپ رسانده است، ترجمه‌ی «کتابِ زبور» که با توجه به دو گویشِ محلیِ بخارا صورت گرفته بود، در این تحول نقش داشته است. گروهِ یهودیانِ بخارا، شاملِ بخشی از یهودیانِ مهاجر از ناحیه‌ی طوسِ خراسان نیز می‌شد که در آن ایام حدودِ چهار هزار نفر بوده‌اند. در ترجمه‌ی کتابِ عهدِعتیق بنابر نظریه‌ی «زالمان» خطِ بکار برده شده در این ترجمه نیز تابعیتِ جغرافیایی داشته است، البته یهودیان در ترجمه‌ی کتابِ مقدسِ خود، از زبانِ محلیِ خویش استفاده می‌کردند، اما برخی از حروفِ صدادارِ جدید نیز برای رساییِ ثبتِ کلمات ضروری می‌نموده است. در چارچوبِ این ضرورت، برخی حروف و آواهای فارسی که آنان آشناییِ بیشتری با آن داشتند، مورد استفاده قرار گرفت. بنابراین یهودیان این حروفِ ضروری را با الفبای عبریِ خود و کمی تغییر در حروفِ عبری مانندِ یک نقطه بر روی برخی حروف و یا دو نقطه بر زیرِ یک حرف و یا افزودنِ خطِ تیره (-) یا شبیهِ (+) بر زیرِ حروفِ دیگر، حروفِ صامت و یا حروفِ صدادار و نیم آوا و همچنین حروفِ صدادارِ ترکیبی به وجود آوردند و متونِ مقدسِ خود را به ثبت رساندند. باید توجه داشت که این مردمانِ یهودی در قرنِ سوم و چهارمِ ه.ق/نهم و دهمِ م. به ناحیه‌ی ماوراء‌النهر و بخارا کوچ کرده بودند. در آن ایام در ایران، الفبای اوستایی پدید آمده بود و آنان می‌توانستند با حروفِ صدادار در خطِ اوستایی آشنایی داشته باشند. از جانبِ دیگر، شیوه‌ی نوشتاریِ ایرانیانِ مسلمان در این قرون نیز به دلیلِ حضورِ سامانیان و حمایتِ آنان از زبانِ فارسی و نوعِ نگارشِ آن بسیار مهم بوده است و این تحولاتِ فرهنگِ نوشتاریِ ایران، به راحتی می‌توانست بر یهودیانِ ایرانیِ مهاجر به بخارا هم تأثیرگذار بوده باشد.
لاگارد،(2) ایرانشناسِ معروف، به اهمیتِ این تأثیرات تاکید دارد و در پژوهشِ خود با عنوانِ مطالعاتِ ایرانشناسی، متونِ فارسییهودی را یکی از مهم‌ترین منابع برای درج در فرهنگ‌نامه‌ها می‌نامد، زیرا این «لهجه‌ی خاص» (jargon) در متونِ ترجمه شده‌ی عهدِعتیق به فارسی_یهودی از کتبِ پیامبرانی مانندِ کتابِ اشعیا(Jesaja=Isaias)، کتابِ ارمیا(Jermias) و بخش‌هایی از کتابِ حزقیال (Hesekiel=Ezechiel) به فراوانی به کار برده شده است. گایگر همچنین به اثرِ محققِ ادبیاتِ یهودی به نامِ «نوی باوئر» (Neubauer) که ۵۳ فصل از کتابِ اشعیا را تفسیر و مواردِ نفوذِ زبانِ فارسی را در ترجمه‌ی این متن، موردِ تأکید قرار داده و نکاتِ جدیدی به مطالبِ موردِ بررسیِ لاگارد اضافه کرده است، اشاره می‌کند. تحقیقاتِ لاگارد درباره‌ی چگونگیِ پیدایشِ گویشِ فارسی_یهودی و نحوه‌ی گسترشِ آن به‌وسیله‌ی نولدکه و زالمان و همچنین هُرن پی گرفته شده و برخی از آن هم مجدداً چاپ شده است. 
از میانِ پیشقدمانِ تحقیق درباره‌ی گویشِ فارسی_یهودی، باید همچنین از «زوتنبرگ» (Zottenberg) و تحقیقاتِ وی یاد کرد.(3) وی متونِ ترجمه‌ی فارسییهودی را با متونِ قدیمی و قابلِ اعتمادِ کتابِ مقدس تطبیق و مواردِ اصطلاحات و لغاتِ فارسی را از متنِ اصلیِ عبری تفکیک و شناسایی کرده است. نولدکه و زالمان هم بررسیِ او را بسیار موردِ توجه و قابلِ اعتماد دانسته‌اند.(4)

در ترجمه‌ی کتابِ دانیال در همان ایام هم، از لغاتِ ویژه‌ی «زبانِ ارمنی» مخصوصِ قرنِ چهارم ه.ق/دهم م. استفاده شده است. اما مترجمِ این بخش، آزادتر عمل کرده و بیشتر مفاهیم و نه عباراتِ کتابِ دانیال را ترجمه کرده است. با وجودِ لغاتِ ارمنی، در صرفِ افعال و ترکیبِ لغات در یک جمله، دستوراتِ زبانِ فارسی را رعایت کرده است. در رابطه با ترجمه‌های فصولی از کتابِ مقدس، همچنین فرهنگِ لغتی به وسیله‌ی موسی شیرانی در قرنِ پانزدهمِ میلادی تنظیم و گردآوری شده است.(5)(ص ۳۵۰)

یهودیانِ بخارا، به مرورِ ایام، نوعی گویشِ تاجیکی_یهودی را هم پدید آوردند که در ترجمه‌های کتابِ زبور از آن استفاده کردند، زیرا جامعه‌ی آنان در آن ایام به تدریج تحتِ نفوذِ زبانِ تاجیکیِ منطقه قرار گرفته بود.(6)

زالمان همچنین از ترجمه‌ی کتابِ ایوب (Hiob) خبر می‌دهد که تحت‌تأثیرِ همین فارسی_یهودی پدید آمده است. وی علاوه بر آن، از متنِ اشعاری یاد می‌کند که به همان ایام تعلق دارد و ترجمه نشده و با عنوانِ«خدایی دات» (Chudaidat) معروف است. این اشعار درباره‌ی زندگیِ«شهیدانِ یهودی»است. این اشعار نه فقط به علتِ وجودِ لغاتِ فارسی در آن، بلکه به لحاظِ بررسیِ تاریخِ فرهنگ نیز اهمیت دارد.(7) ترجمه‌هایی فارسی_یهودی از کتابِ عهدِعتیق و حتی منظومه‌ی«خدایی دات»برای محققانِ رشته‌ی الهیات و ادیانِ الهی بسیار مهم است، به‌ویژه که نسخه‌ای از همین ترجمه‌ها در موزه‌ی بریتانیا وجود دارد (شماره‌ی Or 2453).

برخی نوشته‌های سلیمانِ نبی مانندِ امثالِ سلیمان و غزل غزل‌های سلیمان در یک دست‌نویسِ فارسی_یهودی در مجله‌ی شرق‌شناسیِ آلمان موردِ تحقیق قرار گرفته است.(8)
یهودیانِ مقیمِ بخارا، نه فقط برای ثبتِ آثارِ دینیِ خود از گویشِ فارسی_یهودی استفاده می‌کردند، بلکه در نثر، نظم و ادبیاتِ شفاهیِ آنان نیز این گویش رواج داشته است. یکی از متونِ ادبیِ آنان، قصه‌ی میش و رَز است که به سبکِ درختِ آسوریک سروده شده، اما فصاحتِ ادبیِ کمتری دارد.(9)

ب) فارسی_یهودیِ ناحیه‌ی کوهستانیِ قفقاز است که اختصاراً «یهودیِ کوهستانی» نیز نامیده می‌شود. اینان به «لهجه‌ی خاصِ» فارسیِ تاتی تکلم می‌کنند و برای آنان کتابِ مهمی نیز نوشته‌اند. تحقیقات در این‌باره را بیشتر محققانِ روسی مانندِ دُرن و میلر انجام داده‌اند که برخی از آنان به زبان‌های اروپایی نیز در دسترس است.(10) شیوه‌ی فارسی_یهودی را محققان گویشِ مستقلی نمی‌شناسند، بلکه آن را نوعی «لهجه‌ی محلیِ» زبانِ تاتی تلقی می‌کنند که خیلی کمتر با زبانِ تاتی مخلوط شده است، زیرا ویژگی‌های زبانِ تاتی، به‌ویژه در حروفِ صدادار در این شیوه‌ی «یهودیِ کوهستانی» کمتر تأثیر گذاشته است. در این شیوه، شباهت‌های کوچکی با زبانِ تاتی و فارسیِ نوین وجود دارد که از واژه‌های عبریِ یهودیانِ ساکنِ قفقاز تأثیر گذاشته است.(11)


 

پی‌‍نوشت:
۱) تحقیقِ گایگر با عنوانِ«گویش‌های کوچک»و توضیحاتی درباره‌ی فارسی_یهودی در ضمیمه‌ی دومِ کتابِ ذیل، در دسترس است: W. Geiger: Gr. Ir. Phil., Bd. I, Abt.2/5. 408 f.
فارسی_یهودی، اصطلاحی برای نوعی فارسی، اما با الفبای عبریِ یهودیان است. 
2) Lagard. "Persischen Studien", in: Abh. Der Göttischen der Wissenschaften 31, (1884), S. 68 f. 
3) Zottenberg: Merx ' Archiv für wissenschaftliche Erforschung des Altas Testament, I. S. 358-427.
4) دارمستتر (Darmesteter) ایرانشناسِ فرانسوی هم، برداشتِ نولدکه و زالمان را موردِ تأکید قرار داده است: "Nouveaux manuscripts judéo-persans", Revue critique 1882, 11, p. 450-454. 
5)  فرهنگِ لغتِ فارسی_عبری به‌وسیله‌ی«باخِر»(Bacher) مورد پژوهش قرار گرفته است: W. Bacher: "Ein hebräisch-persisches Wörterbuch aus dem 15. Jahrhundert" in: Stade's Zeitschrift für alttestamentliche Wissenschaft XVI, 1896, S. 201-247: XVII, 1897, S. 199 ff.
6.) H. Ethe: "Literaturblatt für Orient", Philol 1, by Grill, Tübingen 18, 30, S. 186 ff+233f. 
گریل، ۶۸ فصل از مزامیرِ فارسی را بررسی کرده است.
7) نولدکه، متونِ فارسی_یهودی را در چندین پژوهش در مجله‌ی انجمنِ شرق‌شناسیِ آلمان منتشر کرده است: ZDMG, LI, S. 548_553; ZDMG, LII, S. 197_212.
8) W. Bacher: "Das jüdisch-bucharische Gedicht Chudaidat", ZDMG 52, S. 197_212. W. Bacher: "Jüdisch-Persisches aus Buchara", ZDMG, 55, 1901, S. 241_57; 56, 1902, S. 729_59. 
9) H. Ethe: ZDMG, XLVII, S. 202_212.
10) شادروان پرفسور آسموسنِ دانمارکی که کشیشی ایران‌شناس بود، این منظومه را موردِ پژوهش قرار داده است: Jes. P. Asmussen: Studies in Judo-Persian Literature, Leiden, 1973.
11) Miller: Materialien zum Studium der jüdisch-tātischen Sprachen, St. Petersburg, 1892.

برچسب: گویش; فارسی; یهودی
اثر یا گردآوری: میراحمدی.مریم;منبع: تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران اسلامی، تهران، طهوری، چاپ اول ۱۳۹۵   -  لینک منابع: https://telegram.me/atorabanorg   -  

آخرین مطالب مرتبط:

1403/01/31 22:26
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: