تعصبات کینه توزانه رژیم پیوریتن در ماساچوست و محدودیت آزادی به تبع یک عقیده مذهبی انعطاف ناپذیر، مطمئنا از علل اساسی تشکیل سه دولت کوچک همجوار در رود آیلند، نيوهامپشایر و کانکتیکات (Connecticut) بود. سکنهای که در اندرونشان احساس عصیان میجوشید، در پی رهایی از تفتیشها و تضییقات مذهبی لاجرم به ترک شهر و دیار و اسکان در مکانی دیگر مبادرت کردند.
مصمم ترین و سرسخت ترین این نافرمانان حکیم الهی معروف راجر ویلیامز (Roger Wililams) بود که پس از تحصیل در کالج پمبروک کمبریج(Pembroke)، در فوریه ۱۶۳۱ در سالم پیاده شده بود. کار کشیشی وی در شهر عموماً با جنب و جوش توأم بود و بزودی خصومت و نکوهش حکومت را برانگیخت، زیرا وی در مواعظ خود یادآور میگشت که دولت حق دخالت در اینکه مردم چگونه خدا را پرستش کنند ندارد و به این ترتیب شدید دولت را از دخالت در معتقدات مذهبی مردم منع میکرد؛ به عقیده وی «پیروی از سیاست آزار و شکنجه به نام دیانت مسئول خون همه افرادی است که در زیر محراب فریاد انتقام از دل برمیکشند... خداوند هرگز خواهان یکسانی مذهب نیست... چنین تحمیلی که به وسیله دولت اعمال میشود (دیر یا زود بهانه مناسبی برای جنگ داخلی فراهم خواهد آورد.»
بزودی کار بدانجا کشید که در ژانویه ۱۶۳۶ به وی دستور دادند که به انگلستان برگردد. لیکن او ترجیح داد که به جنوب بگریزد و با مشکلات فراوان از راه زمینی خود را به خلیج ناراگانست برساند. وقتی دوباره امنیت یافت با چند تن از دوستان کشتزاری بزرگ تشکیل داد تا به قول خودش «آنچه را که در جای دیگر به سبب شیوه پرستیدن خدا از دست دادهام، به دست آورم.» وی این کشتزار را «مشیت الهی» نام نهاد. «به پاس مشیت الهی و عنایتی که خداوند در زمان پریشانی در حق من روا داشته است.»
سایر سکنه که به همان میزان شیفته آزادی مذهبی بودند، بزودی در همان حدود دست به تأسیس کشتزارهای مشابه مانند پورتس ماوث و نیوپورته زدند.
استقلال این کشتزارها، چون در انزوا و برخلاف میل مقامات قانونی ایجاد گردیده بودند، ناپایدار بود. به همین جهت راجر ویلیامز در ۱۶۴۳ به انگلستان رفت تا اجازه نامه رسمی دریافت کند و به این وسیله برای شهرهای جدید اجازه تشکیل حکومتهای قانونی کسب کند. وی این اجازه نامه را تحصیل کرد. آنگاه به سال ۱۶۴۴ یک امتیاز سلطنتی جدید، وجود یک مستعمرة مجزا و مستقل به نام «پروویدنس پلان تیشن این ناراگانست بی» را به رسمیت شناخت.
به طوری که انتظار میرفت، این مؤسسه از همان آغاز مصممانه در راه آزادی مذهب گام برداشت، بخصوص که سکنه آن اغلب عضو فرقههای گوناگون بودند و همگی با استقرار یک کلیسای رسمی مخالفت داشتند.