تاریخ مختصر دوره‎ی ساسانی (بخش پنجم: خسرو انوشیروان (جاویدان روان))

تاریخ مختصر دوره‎ی ساسانی (بخش پنجم: خسرو انوشیروان (جاویدان روان))

مردم وقت پدرش او را عاقل دیده بودند و کار بدو سپردند. چون به پادشاهی بنشست مردمان شاد شدند و سوی او آمدند، و همه مزدکیان را بکشتند، و هر خواسته که اندر دست ایشان یافت، هر چه را خداوند (صاحب) یافت، باز داد و هر چه خداوندش نبود بدرویشان داد. زنانی را که به ستم گرفته بودند باز شوهران خویش داد، و درویشان را گرد کرد هرکاری که ندانست بفرمودش که مزدوری کن، یا کشت ورزی کن.

تاریخ ثبت: (1394/06/09 )  تاریخ بروزآوری: (1394/06/09 )

این مطلب (4,083)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

نقشهٔ قلمرو ساسانی و بیزانس در سال ۵۶۲ میلادی

 خسرو درخشانترین پادشاه ساسانی بود و عربان همه فرمانروایان ساسانی را با نام او یعنی کسری می‌شناختند. همچنان که سزار (قیصر) نام همه فرمانروایان روم گشت. نخستین اصلاحات او پایه‌ای شد برای حکومت و جامعه ساسانی درآینده و آگاهی‌های ما از سازمان ایران در روزگار ساسانیان از زمان سلطنت اوست به بعد. در زمان او حماسه ملی گردآوری شد و شاید در زمان او بود که اوستا با حروف اوستایی نوشته شد و شکوه و دادگستری و شکوفایی ایران در زمان او به نوشتارهای اسلامی درآمده است و پایگاه وی برابر است با شاه عباس بزرگ صفوی. اصلاحات مالیاتی در زمان قباد آغاز و در زمان خسرو تکمیل شد. دربار شاهی با این اصلاحات و کارهای دیگر استوارتر شد و بدین گونه چهره امپراتوری دگرگون گشت. با فرمانروایی پادشاهی شایسته کشور نیرومندتر می‌شود و به عکس در زمان پادشاهی فرمانروای ناتوان رو به سستی می‌گذارد. درآغاز سلطنت گرفتار توطئه شد که بزرگان برای سلطنت برادرش چیده بودند. ولی او آن را درهم ریخت و آنان را دور ساخت (فرای، 1388:518).

یکی از نخستین کارهای او به هنگام تخت نشینی همانا آشتی با بیزانس بود در 532 که با تخلیه چند دژ در لازستان عملی شد و سپس کوشید نظم را به جامعه باز آورد، زیرا بنا به قول چند منبع کودکان نمی‌دانستند که پدرشان کیست و مسئله وراثت و دارایی نامشخص بود. پیامد آشوب مزدکیان، نه تنها مایه کاستن از نیروی بزرگان فئودال گشت که پس از زمان خسرو از آنان چندان نامی درمیان نیست (مگر کسانی که ماموران رسمی حکومت مرکزی بودند) بلکه خسرو کوشید تا پایگاه‌های روحانیان را که به دست خاندان‌های بزرگان افتاده بود نظمی بخشد. نخست بایستی موضوع ثروت و قدرت طبقات بالا مشخص شود و این وابسته بود به اصلاحات مالیاتی خسروکه تازمان اسلام پا برجا ماند (فرای، 1388:519).

بلعمی می‌نویسد: مردم وقت پدرش او را عاقل دیده بودند و کار بدو سپردند. چون به پادشاهی بنشست مردمان شاد شدند و سوی او آمدند، و همه مزدکیان را بکشتند، و هر خواسته که اندر دست ایشان یافت، هر چه را خداوند (صاحب) یافت، باز داد و هر چه خداوندش نبود بدرویشان داد. زنانی را که به ستم گرفته بودند باز شوهران خویش داد، و درویشان را گرد کرد هرکاری که ندانست بفرمودش که مزدوری کن، یا کشت ورزی کن. هر که نابینا بود و کار نتوانستی کرد او را از خزانه‌ی خود اجر بداد، و گفت نخواهم اندر پادشاهی من درویش بود، و یا مردم گرسنه بود. کشاورزان را بفرمود که هیچ زمینی بنمانید الا همه کشت کنید و هر که تخم و هزينه نداشت از آن خویش بداد. هر کجا زمین ویران بود یا پلی یا جسری خراب ديهی خرابه بود بفرمود تا آبادان کردند و نهرها و کاریزها بکندند و راههای کاروان آسان کرد و بهر ده اندر قصرها و حصن‌ها بساخت. جهان همه آبادان و با عدل و داد شد و او را از انوشروان عادل گفتندی. اندر همه ملوک عرب و عجم پادشاهان نبود از او عادل‌تر، و پیغامبر ما صلى الله عليه وسلم به روزگار او از مادر بزاد.

هرزنی که شوی نداشت او را بشوی داد و اگر زن درویشی بود آئین (کابین) او از خزانه خویش بداد و بفرمود تا خداوندان ساز و برگ را زن دادند. زنان هرکه به شوی خواستند به شوی داد، و هر که شوی نخواست با زنان خویش بداشت. سپاه را بنگریست و آبادان کرد نگهبانان آتش را بر کرد. کارداران خراج و حاکمان و میران بگزید. مردمان پارسا و استوار را بر کار کرد.

 پنج سال بر پادشاهی بود تا مملکت بر وی داشت شد و هر چه اردشیر پاپک را کتب بود و سیرت و وصیت، همه بنبشت و کار بست. سر پنج سال سپاه بکشید و سوی انطاکیه شد و این شهریست از شهرهای شام و بدست ملک روم اندر بود، شهر بگشاد و ویران نکرد (مشکور، 1367:722).

پس خسرو جنگ را آغازکرد و به سوریه تاخت. در540 و به سوی جنوب راند و چند شهر گرفت و از دیگر شهرها خراج دریافت کرد و بزودی به باروهای انطاکیه رسید که از چند زلزله از 525تا 526 گزند فراوان دیده بودند و بدین گونه دفاع از آنجا به سستی گراییده بود و کار بر ایرانیان آسان گشت. خسرو شهر را غارت کرد و بسیاری اسیر گرفت. از آن پس صلح روی نمود و ژوسینین غرامت فراوانی به ایرانیان پرداخت (فرای، 1388:521).

راولينسون می‌نویسد: چون خسرو آمادگی برای ادامه جنگ با روم را نداشت، صلاح دانست که با کشور روم صلح کند و پیشنهاد آشتی یوستی‌نین را بپذیرد. یوستی‌نین نظر موافق خسرو را در این باب مغتنم شمرده، به علت اشتغال جنگی که در ایتالیا و آفریقا داشت، شرایط صلحی را که انوشیروان پیشنهاد کرده بود بپذیرفت (532م) شرایط صلح از این قرار بود:

1- دولت روم به عهده گرفت که مبلغ یازده هزار پوند طلا (110 سنتناری Centenary رومي) ازدولت روم برای نگاهداری دربند، و دیکردژهای قفقاز به دولت ایران بپردازد.

۲ - رومیان می توانند شهر«دارا» را در تصرف خود نگاه دارند، ولی هیچگاه حق ندارند آنجا را مرکز و لشکرگاه قشون بین النهرین قرار دهند بلکه به جای آن شهر باید شهر کنستانتیا را مرکز قشون خود سازند.

۳ - دولت روم موظف است که دو دژ نظامی فارانگیوم و بولون را که تازه از ایران رفته، به دولت ایران مسترد دارد، ودولت ایران هم متعهد می‌شود که دژهائی را که درلازیکا به تصرف آورده، به آن دولت واگذار کند.

۴ - دولت روم و ایران همواره می‌کوشند، که با یکدیگر دوست و هم پیمان باشند، و هر گاه لازم شود به یکدیگر کمک مالی و نظامی نمایند.

نمایندگان روم در این پیمان صلح: روفینوس، الكساندر و توماس بودند که ریاست آن هیأت راهرموژن بر عهده داشت. شاهنشاه هیأت حسن نیت رومی را در کناردجله به حضور پذیرفت. به قول پروکوپیوس: سفیران مزبور چون به پیشگاه او رسیدند، آغاز به تملق گوئی و چرب زبانی کردند، و به قدری درحضور او از خود خضوع و فروتنی نشان دادند که به هیچ وجه شایسته‌ی شأن و مقام فرستادگان دولتی مثل روم نبود. خسرو تحت تأثیر تواضع آنان قرار گرفته، حاضر به صلح با روم شد.

بدین طریق جنگ های سی ساله‌ی ایران و روم، که ابتدای آن از ۵۰۲ در زمان قباد تا ۵۳۲ آغاز سلطنت انوشیروان به طول انجامیده بود، به پایان رسید و سال بعد یوستی‌نین آن پیمان را امضاء کرد، و همه قوای خود را متوجه شمال آفریقا و ایتالیا کرد، و در آن نواحی توسط سردار معروفش بلیزاریوس به فتوحات درخشانی نایل آمد. (مشکور، 1367:858).

اما خسرو در بازگشت از شماری از شهرهایی که برسر راهش بود خراج گرفت. به سبب این عمل ژوستینین پیمان تازه بسته شده را انکار کرد و آماده جنگ شد و بلیزاریوس را که درایتالیا و افریقای شمالی پیروزمند شده بود بر سر ایرانیان فرستاد (فرای، 1388:521).

خسرو پس از بازگشت شهری بنیادکرد سخت همانند انطاکیه در نزدیک تیسفون و اسیران گرفته شده در انطاکیه را در آنجا جایگزین ساخت و آن را «وه» انطیوک خسرو (بهتر از انطاکیه (که) خسرو ساخت) خواند ولی آن را مردم محلی رومگان شهر رومیان خواندند و عربان نیز الرومیه. گفته‌اند که خسرو چند شهر دیگر برپا کرد و دیوار دربند را برآورد سال بعد ساسانیان از درخواست پادشاه لازستان برای پشتیبانی از او در برابر بیزانس که به سوی قلمرو او در پیشروی بودند دست به حمله گشودند و یک دژ بیزانسی را درکرانه‌های دریای سیاه گرفتند به نام پترا که آن را تحت الحمایه خود ساختند و هیچ گاه تا آنجا پیشروی نکرده بودند. بلیزاریوس در بین‌النهرین پیرامون نصیبین را غارت کرد. ولی پیکار قطعی روی نداد و سرداربیزانسی را ژوستینین باز خواند و به مغرب گسیل داشت در543 سپاه بیزانس درارمنستان دچار شکست شد خسرو برانگیخته شد تا به سوریه درآید. پس ادسا را شهر بندان کردکه اکنون از انطاکیه مهمتر شده بود. ولی او را عقب راندند و ناگزیر از عقب نشینی شد با پرداخت فدیه پنج سالی میان دو امپراتوری متارکه پایید و خسرو دو هزار پاوند (نزدیک به 750 کیلوگرم) زرگرفت، درلازستان مردم بر حکومت ایران شوریدند و نیروی بیزانس درسال چهارم متارکه فرستاده شد تا ایرانیان را بیرون کند و درنتیجه چند سالی جنگ لازستان پایید (فرای، 1388:521).

پروکوپ وآگاثیاس هر دو براهمیت لازستان تاکید کرده‌اند و باید جنگ لازستان را مقدمه‌ای پنداشت بر نقشه‌های دور و دراز چیرگی بر جاده ابریشم و راه دریایی هندوستان که بعدها با دخالت درکار ترکان و در یمن روی نمود. این مورخان بیزانسی به خوبی به هدف ایرانیان پی برده بودند. درجنگ لازستان سرانجام خسرو شکست یافت و در556 مذاکرات صلح آغاز شد که منجربه بستن پیمان صلح برای پنجاه سال در561 میلادی گردید. براساس این پیمان ایرانیان لازستان را در برابردریافت زر سالانه تخلیه کردند (فرای، 1388:521).

در شرق نیروی تازه‌ای در آسیای میانه پدیدارشد و آن ترکان بودند که بر هفتالیان تاختند و ایشان را شکستند. خسرو از دشمنی میان امیران هفتالی بهره جست و در حدود 557 تا 558 میلادی امیرنشین‌های هفتالی جنوب آمودریا را فراچنگ آورد و ضمناً ترکان هم در شمال این رود به پیشروی پرداختند. اما  قلمرو عمده هفتالیان را نگرفتند، زیرا در زمان سلطنت پسر و جانشین خسرو آنان گرفتاری‌های بسیاری بر پا ساختند. نخستین روابط صلح آمیز میان ترکان و خسرو چندان نپایید شاید از آن روکه خسرو امیدوار بود برجاده بازرگانی آسیای میانه و چین و هندوستان و مغرب دست یابد. پس روابط بعدی میان ترکان و ایرانیان رو به سردی گذاشت و در  568یک هئیت سفارت ترک به نوشته مناندر به بیزانس آمد تا علیه ایرانیان پیمان اتحاد ببندد، ولی پیشنهادهای دوطرف برای تاختن بر ساسانیان به نتیجه نرسید (فرای، 1388:522).

کشاکش‌های شمال دو امپراتوری همراه شد با زد و خوردهای آغاز شده در جزیره العرب به ویژه یمن که درکنار آن حبشیان یا اتیوپیاییان که به مسیحیت یعقوبی گراییده بودند. سپاهی در522 به جنگ حمیریان که در جنوب عربستان نیروی عمده ای شمرده می‌شدندگسیل داشتند. یک رهبر محلی به نام ذونواس حبشیان را شکست داد و از ایران یاری خواست و حبشیان نیز خواستار یاری بیزانس گشتند که با فرستادن کشتی و تدارکات پاسخ داد. پادشاه حبشه سپاه خود را بدان سوی دریای سرخ در525میلادی  گسیل داشت و ذونواس را شکست داد و او را کشت و دست نشانده‌ای را درآنجا گمارد که همانا پادشاه حمیری باشد. این پیروزی حبشیان موجب شدکه ژوستینین هئیت سفارتی در531م نزد آنان بفرستدکه پروکوپ (کتاب 1،بند20) گزارشی از آن نگاشته و گفته است که بیزانسیان پیشنهادکردند که حبشیان می‌توانند ایرانیان را از بازرگانی هندوستان برانند. از این مطلب چیزی حاصل نشد، زیرا یک سردارحبشی به نام ابرهه در حدود532 و 535 در پادشاهی حمیریان قدرت را به دست گرفت وکشور مستقلی پایه نهاد و تا هنگام مرگش د رحدود میان 569 یا 570 مقارن عام الفیل و میلاد حضرت محمد(ص) حکومت کرد. چند سال بعد معدی کرب یکی از پسران ابرهه از برادر ناتنی خویش که به تخت نشسته بود گریخت و خواستار یاری خسرو گشت. خسرو ناوگانی با سپاهی اندک به فرماندهی وهرز به جایگاهی در نزدیک عدن فرستاد و آنها به سوی پایتخت یعنی صنعا راندند و آنجا را گرفتند. سیف پسر معدی کرب که با پدر همراه بود زمانی در حدود 575 تا 577 پادشاه یمن شد. بدین گونه ساسانیان به پایگاهی دست یافتند و بر راه دریایی بازرگانی شرق چیره شدند. سپس پادشاهی عربستان جنوبی بر ایران شورید و لشکر کشی دیگری در598 روی نمود که با کامیابی جنوب عربستان را به دست آورد و آن را یکی از استان‌های ساسانی ساخت  و تا زمان آشفتگی‌های پس از خسرودوم برپا ماند (فرای، 1388:523).

در 565 ژوستینین درگذشت و ژوستن دوم به جای او نشست که بر آن شد تا از پرداخت کمک مالی به سران عرب خودداری کند تا آنان از تاخت و تاز به سوریه که در قلمرو بیزانس بود دست بکشند. سالی پیشتر یک فرمانروای ساسانی ارمنستان که از خاندان سورن بود آتشگاهی در دوین نزدیک ایروان امروزی ساخت و یکی از سران خاندان برجسته مامیکونیان راکشت. بنابراین شورشی در گرفت و فرماندارایرانی و نگاهبانان او را در 571 کشتند. ژوستن دوم از این شورش ارمنیان بهره گرفت و از پرداخت کمک مالی سالانه برای پاسداری از تنگه‌های قفقاز به خسرو سرباز زد و از ارمنیان به عنوان متحد استقبال کرد و سپاهی به قلمرو ساسانی فرستاد که نصیبین را در 572 شهر بندان کردند. ولی ناسازگاری میان سرداران بیزانسی موجب پراکندگی آنان گشت و نصیبین را از دست دادند و حتی خود در دارا گرفتار محاصره ایرانیان شدند. سپس ایرانیان سوریه را غارت کردند وژوستن ناگزیر از درخواست صلح شد (فرای، 1388:524).

تیبریوس یک سر کرده بلند پایه بیزانسی در574 جانشین ژوستن شد و به جنگ با خسرو پایان داد. ولی پیمانی بسته نشد و سال بعد ایرانیان به ارمنستان تاختند و نخست کامیاب شدند. سپس مانند همیشه در جنگ‌های میان دو رقیب بخت به سوی دیگری گرایید و بیزانس پیروزی‌هایی در محل به دست آورد. کوشش‌هایی برای مذاکرات صلح در576 سرگرفت که به سبب پیروزی بزرگ ایرانیان بر بیزانسیان به نتیجه نرسید. در578 یک فرمانده جدید بیزانسی به نام موریس برچند دژ ساسانیان دست یافت. ولی شورش ارمنیان با اعطای عفو عمومی از سوی خسرو خاموش شد و ارمنستان باز به فرمان امپراتوری ساسانی درآمد و مذاکرات صلح میان دو نیروی بزرگ درگرفته بود که خسرو در579 میلادی درگذشت (فرای، 1388:524).

سکه‌ای از خسرو انوشیروان

 

 اصلاحات ساختاری انوشیروان

 

ف .آلتهایم اصلاحات مالیاتی خسرو را مشروحاً بررسی کرده است ودر پیامد آن مستدلاً برآن است که بزرگان ملاک که درگذشته از امتیازات بسیاری درمعافیت‌های مالیاتی برخوردار بودند در نتیجه ضبط املاک به دست مردم عادی در جنبش مزدکیان گرفتار آشفتگی در باز گرفتن ملک خود شدند. سراسر زمین‌ها بایستی از نو برآورد و از لحاظ مالیاتی بررسی می‌شد ودرآمدهایی که درگذشته بیشتر به بزرگان می‌رسید همه بایستی به خزانه مرکزی ریخته می‌شد. چنان که آلتهایم می‌پندارد ای بسا که اصلاحات مالیلاتی دیوکلسین که عبارت بود از پیوند رومی در یک نظام مالیاتی که در سال سه بارگردآوری می‌شد سرمشقی شده باشد برای اصلاحات خسرو ولی این نتیجه گیری بیشتر حاصل استنباطهاست. در شماری از منابع روایت شده است که مالیات‌ها بر میزان برداشت از زمین‌ها و میوه‌ها و غلات برآورد می‌شد. ولی بیشتر محصولات پیش از آنکه ارزش آنها از نظر مالیاتی برآورد شود فاسد می‌شدند. بنا بر نظام جدید زمین مساحی می‌شد و حقاً تعیین می‌شد و برای زمین‌ها معدلی سالانه برای حاصل غلات برآورد می‌شد و برای زمین‌هایی که دارای حاصل خرما بن و زیتون بودند براساس شمار درخت‌ها برآورد می‌شد. از گونه‌های دیگر اصلاحات تنها اشاراتی به دست داریم (فرای، 1388:520).

پس از اصلاحات مالیاتی به اصلاحات نظامی پرداختند که درآن شیوه پیشین آمدن فئودال‌ها بزرگ که با خود ساز و برگ و فرودستان و پیروان خویش را به میدان می‌آوردند دگرگون شد و دولت مرکزی نیروی جدید دهقان‌ها یا پهلوانان مزدور و تجهیز شده را فراهم آورد. جالب توجه است که گفته شود که شمار سکه‌های خسرو اول و کیفیت قالب آنها فزونی گرفت و بهتر از سکه‌های پیشین شد و تمثال نگاری سکه‌ها نیز یکنواخت‌ترگشت. و نیز باید گفت که تجدید سازمان سپاه در زمان خسرو گذشته از تسلیحات و پیشرفت‌های فنی بیشتر وابسته بود به سازماندهی و آموزش و نیز سوار نظام سنگین اسلحه همچنان اهمیت پیشین خود را حفظ کرد و کمانداران در درجه دوم اهمیت بودند. انبوه پیادگان لشکر هم مانند معمول همچنان همراه توشه سپاه بودند و اندکی از گروه فراوان حشر که همراه اردوبودند و چشم به راه غنیمت گیری. ولی یک گروه بزرگان جدید برپا شدکه از بزرگان ملاک برجسته‌تر می‌نمود. نظر به اینکه دستمزدها به انواع و حتی به جنس کافی برای پرداختن خدمات دهقانان نبود‌، روستاها را به تیول واگذارمی‌کردند و بدین گونه طبقه بزرگی از خرده مالکان پدیدار گشتند. فرمانروا هم کشور را به چهار بخش نظامی تقسیم کرد و برهریک سپهبدی گماشت برای دفاع ایران از بیگانگان درمرزها باروها و دژها ساخته شد، ولی روش خسرو ادامه دادن به شیوه پیشینیان خویش بود و راه‌ها و پل‌ها و ساختمان‌های فراوانی به خسرو نسبت داده‌اند چه راست و چه دروغ (فرای، 1388:520).

جز با حدس وگمان نمی‌توان میزان کامیابی‌های خسرو را تعیین کرد و فهرستی از پیشرفت‌های گوناگون او در پهنه‌‎های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پدید آمده در سلطنت او به دست داد. آن میزان پیشرفت‌ها به خسرو در سال‌های اخیرتر در نوشته‌ها اسلامی نسبت داده‌اندکه دشوار بتوان واقعیت را از افسانه جداکرد. بی‌گمان بسیاری از پدیده‌های سازمان حکومتی و مالیاتی و مانند آنها در زمان اسلام هم ادامه اصلاحات خسرو است یا ناشی از دگرگونی‌هایی است که وی در زمان سلطنت خود پدید آورده بود و گرایش روستاییان ایرانی امروزه در نسبت دادن پل‌ها و کاروانسراها یا دیگر ساختمان‌ها به خسروانوشیروان گواهی است بر تأثیر شگرف او در همزمانانش. حتی نویسندگان بیگانه دشمن خسرو از شخصیت برجسته او به هراس افتادند. وی فرمانروایی بود سنگدل ولی قابل احترام (فرای، 1388:524).

با آنکه تاریخ بویژه در ایران منحصر بود است به گروه‌های از خواص شهری، پایه‌های حکومت‌های ایران و فرهنگ آن درگذشته بردوش روستاییان کشاورز بود و در زمان شورش مزدکیان حتی روستاییان در رویدادها موثر افتادند. شایدگزافه به نظر آید اگر گفته شودکه ایران از سرزمین فئودالی در زمان خسرو به امپراتوری تبدیل شد که دبیران یا دیوانیان در آن بر سه کاست سنتی هند و اروپایی معهود یعنی روحانیان و جنگاوران و مردم عادی افزوده شد. به سخن دیگر باید گفت که برگزیدگان ملاک جای به برگزیدگان دیوانی وابسته به تاج و تخت پرداختند. مالیات‌های مستقیم که بر زمین و روستاییان وضع شده بود از نقشی که طبقه ملاک به عنوان طبقه متوسط میان مردم عادی و دربار برعهده گرفته بودند بسیارکاست. با آنکه آماری در دست نداریم جز از بعضی آگاهی‌های پراکنده می‌توان گفت که در دراز مدت اصلاحات خسرو موجب بروز اشکالاتی برای روستاییان گشت، زیرا که جابه‌جایی بزرگی از سرزمین‌های آبیاری شده پیشین به زمین‌های دیم گویا روی نموده باشد. اجرای طرح‌های بزرگ آبیاری خسرو دردشت‌های پهناور با برآوردن آب بندها و کندن آبراهه‌ها گویا نخست گشایش درگسترش کشاورزی پدیدار کرد. ولی سازمان متمرکز مایه کاستی در شیوه آزاد و کوشش بی‌دریغ کشاورزان گشت و موجب مهاجرت مردم به شهرها شد. از وضع دشت‌ها و زمین‌های پهناور آگاهی چندانی نداریم ولی پیشرفت کشاورزی در آنها از بین النهرین کمتر بود. باید گفت که اداره امور برای حکومت مرکزی در بین النهرین و خوزستان بسیار آسانتر بود (فرای، 1388:525).

گسترش زندگی شهری را در خوزستان می‌توان با پیشرفت بازرگانی در زمان خسرو اول وابسته دانست. اینک در حکومت گرایشی به سوی نظارت بازرگانی انحصاری کالاهای تجملی که از این پس اهمیت بسیار یافتند پیدا شد و کوشش‌هایی برای ساختن بندرگاه‌ها و کاروانسراها و پل‌ها و مانند آنها که مایه جریان بازرگانی و شهرنشینی است پدیدار گشت. از نظر تجاری ایرانیان بر بازرگانی جهانی چیره شدند چه در سوی اقیانوس هند و چه در سوی آسیای میانه و جنوب روسیه. گو اینکه رقابت با بیزانس گاهی شدید می‌شد. جایگزینی ساسانیان در عمان و یمن گواهی است به اهمیت داد و ستد. اما بازرگانی ابریشم چین در دست سغدیان بود (فرای، 1388:526).

خسرو برای مقاصد بازرگانی و دفاعی به جابه‌جایی مردم از یک بخش امپراتوری به بخش دیگر دست می‌زد، چنانکه بر دایره های اسقفی مشرق افزوده گشت و نیز بسیاری آگاهی‌ها از این جابه‌جایی‌ها در منابع مندرج است همچنین وی مهاجران امپراتوری بیزانس را به نیکی می‌پذیرفت همچنان که فیلسوفان مکتب آتن را که به دست ژوستینین در 529 بسته شدپذیرفت. اما آنان  به درد غربت گرفتار شدند و خسرو در پیمان صلح به گفته آگاثیاس (کتاب 2،بند30) عبارتی برای بازگشت آنان گنجانید، ولی او بسیاری پزشک و حکیم در دربار خویش داشت. از لحاظ فرهنگی ترجمه‌هایی به فارسی میانه از آثار یونانی و سریانی و سانسکریت انجام داده شد و بسیاری داستان‌ها در آثار اخیر عربی و فارسی درباره وزیر بزرگ و دانای او بزرجمهرکه نامش به صورت عربی است آمده است و رواج شطرنج که از هندوستان به ایران آمد نیز بدو نسبت داده شده است، گو اینکه بسیاری هم  او را وجودی افسانه‌ای پنداشته‌اند. کریستنسن نه تنها بروجود او استدلال می‌کند بلکه وی را با برزویه پزشک یکی پنداشته است که او هم از درباریان خسرو بود. بسیاری سخنان خردمندانه در آثار اسلامی و اندرزنامه ها به نام خسرو اول درج شده است، چنانکه می‌توان گفت او سرچشمه بسیاری داستان‌های ساختگی باشد در آثار اخیر. در پهنه دین بسیاری کتاب‌های فارسی میانه در زمان خسرو گویا نوشته شده باشد، ولی باید به یاد داشت همان گونه که شاپور اول و دوم با هم اشتباه می شوند خسرو اول ودوم نیز. آثار پهلوی و نیز آثار اسلامی برآنندکه خسرو اول در کار دین‌های غیر زرتشتی نیز تسامح می‌نمود و فرمان داد تا متن‌های زرتشتی را از مطالب کفرآمیز بزدایند و بیشتر پژوهندگان برآنند که شکل نهایی و ثابت دین زرتشتی و اصول ثنویت در زمان خسرو پدیدار شد (فرای، 1388:527).

چون به هنرهای تجسمی بپردازیم باز هم بر می‌خوریم به شکوه دوران خسرو که چشمان را خیره می‌کند. بسیاری اشیای سیمین دوران ساسانی از روزگار خسرو است. گو اینکه تاریخگزاری گاهی بسیار دشوار است. علتی برای دشواری باز شناخت و تاریخگزاری هنر ساسانی همانا نبودن هنر زرتشتی همچون نماد هنری است که همتای هنر مسیحی و بودایی باشد. گو اینکه هنر تزیینی در روزگار اخیر ساسانی بیشتر از نمایش اندیشه و فکرنموده می‌شد و بیشتر نقش‌های هندسی یا گل و بوته نموده شده در هنر اسلامی از هنر ساسانی ریشه گرفته است. با آنکه نمی‌توان از پدیده‌ای به نامه هنر زرتشتی سخن گفت ولی همه برآنند که هنر ساسانی مانند هنر هخامنشی پیشین خود هنری است سلطنتی با بسیاری نمادهای شاهی. هنر بسیار بیشتر از بازرگانی و داد وستد وابسته بود به دربار و خواست فرمانروایان، و چنین می‌نمایدکه ظرف‌های سیمین و بافتنی‌های و حتی ظرف‌های بلورین و سفالین، بی‌آنکه از معماری یاد کنیم، همه مانند سکه‌ها درکارگاه‌های شاهی یا جاهایی همانندآنها ساخته و پرداخته می‌شد. اینکه هنر ساسانی ریشه گرفته از هنر هلنیست بود یا بیشتر وابسته به هنر ایران باستان یا سنت خاور نزدیک مطلبی است در خور بررسی. باری سرچشمه و ریشه آن از هرکجا که باشد مضمون‌های هنری (موتیف‌ها) و نقش‌های معمول عهد ساسانی مانند مرغ اساطیری سیمرغ در اشیای گوناگون پرداخته از هندوستان گرفته تا چین و جهان مغرب دیده می‌شودکه گواهی است براهمیت فرهنگ ساسانی درپهنه هنر. در اینجا ممکن نیست به جنبه‌های بسیار و نیز مسائل پرشمار هنر ساسانی بپردازیم، جز از بررسی بعضی مشخصات نمودار سرشت اقتدار سیاسی و شکوه فرمانروایان ساسانی مانند ساختمان‌های شگرف قلعه دختر و کاخ اردشیر در فیروزآباد و طاق‌کسری در تیسفون که اگر ساخته خسرو اول نباشد دست کم گسترش یافته یا تکمیل شده به دست اوست و نیز بناهای دیگری از این دست که همه نمایشگر غرور و توانگری ساسانیان است. صفت نمادی و متظاهر هنر ساسانی در بسیاری آثار هنری نمودار است مانند سر بز کوهی یا کل با روبانی به گردن یا سرگراز  و شقایق‌ها و موجودات بالدار یا حتی برگ‌ها که همه در حالت طبیعی پرداخته شده‌اند ولی نمودی از سرشت سلطنتی و نشانی از شاهی دارند. به سخن دیگر آثارهنری‌ای بسا که برای دربار شاهی ساخته نشده باشند ولی ظاهر آنها چنان است که برای آنجا پرداخته باشند. این تمرکز چند گونه نماد هنری و موتیف‌های ویژه که بسیار تکرار شده است نمودی است از حالت کشور امپراتوری و جامعه آن که با فرمانروایی خسر اول جلوه گر شد (فرای، 1388:528).

طرحی از خسرو انوشیروان در حال شکار

جنبه‌ای از هنر ساسانی که در میان مردم پراکنده بودکه ضمناً موتیف‌های شاهی هم درآن درج است که در جنبه‌های دیگر هم اثر می‌کند همانا دستینه‌سازی است که مردم به روزگار کهن از مهر به جای امضاء بهره می‌گرفتند. بر هزارها مهر یا جای مهر برگل مانده از روزگار ساسانی به بسیاری مجموعه‌های موتیف بر می‌خوریم از پیکره‌ها یا نیمتنه‌ها و نیز مهرهای رسمی با نوشته. برای بررسی نام‌های کسان در دوران ساسانی دستینه‌ها بسیار گرانبها هستند و به نام‌های کسانی بر می‌خوریم مانند مهربت یا زروانداد که نه بدان معنی است که دارندگان آنها پیرودین‌های گوناگون هستند مانند مهرپرستی یا زروانیگری بلکه آنان تنها زرتشتی بودند. بعضی دیگر با نامهای آتشگاه‌ها یا روزهای ماه یا به نام‌های دیگر خوانده شده‌اند. گویا مهمتر از مهرهای کسان که معمولاً حاوی نام و لقب دارنده آن است و ندرتاً مشتمل برآگاهی‌های دیگر است مهرهای رسمی نوشته دار دارای آگاهی‌هایی از تقسیم بندی کشور و عنوان‌هاست و چون از آن کسان نیست بر آنها نام کسان را نپرداخته‌اند. اکثریت قاطعی از این مهرها تاریخ زمان خسرو اول یا زمان‌های بعدی را دارند و در ماتیگان هزار داتستان برمی‌خوریم به عبارتی گواه بر اهمیت دستینه و مهر: (آنگاه در باب دستینه و بهره گیری از (مهررسمی) موبدان و هامارکاران (آمارگران دستگاه دارایی) باید گفت که آن نخست به فرمان قباد پسر پیروز (به کار گرفته شد) و از آن داوران نخست به فرمان خسرو پسر قباد بود. هنگامی که دستینه‌های موبدان فارس ساخته شد بر آن نام موبدکلاً نقش نشده بود بلکه عبارت مدافع تهیدستان بی‌گمان مهر و دستینه در شرق نزدیک پیشینه‌ای کهن دارد و چنین می‌نماید که پیش از پدید آمدن خط از آن بهره می‌گرفتند. در بابل اکثریت قاطع مهرهای گلین برای داد و ستد به کار می‌رفت و کسان مسئول در داد و ستد اثر مهر خود را بر کالاهای خود می‌گذاشتند و نیز برای نمایاندن تحویل جنس و شناخت این پدیده از آن بهره گرفته می‌شد. روحانیان درکار داد و ستد و نظارت بر بازرگانی در کار بودند و تاکنون هم دستینه و هم الواح میخی وابسته به داد و ستد و مسائل حقوقی در پرستشگاه‌های بین النهرین باستان پیدا شده است. از آنجا که ساسانیان جنبه محافظه کاری و سنت پرستی داشتند شگفت نمی‌نمایدکه بدانیم روحانیان را همانندگواهان و همچون داوران و متولیان ثبت داد و ستد در روستاها یا شهرها یا استان‌های ایران ساسانی به کار می‌گرفتند. دو انبارمهر گلین ساسانی پیدا شده در اتاقی از پرستشگاه تخت سلیمان در آذربایجان و در قصر ابونصر یا شیراز کهن مشتمل بر شرح داد و ستدهای گوناگون بر دستینه های گلین بود از چند نسل تا پایان زمان ساسانیان (فرای، 1388:530).

مسئله حل نشده و متنازع فیه در میان پژوهندگان آن است که مهرهای گلین را در اصل و پیش از آنکه به بایگانی سپرده شود پیوست چه چیزی می کردند؟ یک از نظریات آن است که آنها را پیوست کالاها می‌کردند و سپس به بایگانی می‌سپردند. در بایگانی گویا برچسبی با نشانه‌ای یا حتی سندی که به مهر پیوست شده بود برای شناسایی آن می‌گذاشتند، اما دشوار می‌توان پذیرفت که تنها سندهایی در اصل به این دستینه‌های گلین و سنگین به شکل‌های بسیار گوناگون ضمیمه شده باشد (فرای، 1388:531).

از روی اثر مهرها و از منابع عربی اخیرتر می‌توان گفت که تقسیمات استانی ایران ساسانی پس از خسرو به چهار بخش نظامی تقسیم می‎شد: ایالت به کوره که بدان استان هم گفته می‌شد تقسیم می‌گشت و آن هم به روستاک (عربی روستاق) یا تسوگ بخش می‌شد. این تقسیم بندی و نیز نام‌های آنها در سراسر کشور یکنواخت نبود و به اقتضای زمان دگرگون می‌گشت. همچنان که دهکان که زمانی از بزرگان شمرده می‌شد امروزه به مفهوم کشاورز است. همانگونه اوضاع دیوانی که باز بسته به دربار و حکومت مرکزی بود براساس نظام کاست ملاکان طرح ریزی شد و بدان‌ها تحمیل‌ها روا گردید و گاهی دربار و حکومت مرکزی و ملاکان بزرگ با هم به کشاکش می‌پرداختند. دشواری باز شناسی تقسیمات استانی در زمان ساسانیان بویژه در سرزمین‌های پست یا دشت‌های خوزستان و بین النهرین با دگرگونی‌های مرزی و نام‌های آنها اعمال شده از سوی شاهان ساسانی در پایان روزگار آنان محسوس است. می‌توان چنین انگاشت که آنچه در آثار عربی آمده است کلاً وابسته به روزگار خسرو دوم یا خسرو پرویز باشد. تقسیم بندی امپراتوری به چهار خش بنا بر جهات چهارگانه به دست خسرو اول بیشتر  براساس نظامی و دفاعی بود تا دیوانی واداری، گو اینکه باید گفت که از سازمان غیر نظامی آگاهی نداریم که گذشته از فرمانده سپاهی (سپهبد) و دستیار او (پادگوسپان) جزئیاتی هم درآن بود (فرای، 1388:531).

استان فارس که زادگاه ساسانیان بود گویا سرمشقی بوده باشد برای سراسر امپراتوری، می‌دانیم که در آن پنج کوره بود که نام آنها از شهر عمده واقع در هر یک از آنها سرچشمه می‌گرفت استخر، ارجان، بیشاپور، اردشیر خوره و دارابگرد. نخستین این‌ها جایگاه فرمانداربود که از شرق به یزد می‌رسید. ارجان «وه از آمد کباد» یعنی «بهتر ازآمدساخته قباد» یا به عربی وامقباد یا بزامقباد برسکه‌ها خوانده می‌شد. اردشیرخوره را «گور» جور می‌خواندند که فیروزآباد کنونی باشد. تقسیمات استان خوزستان مبهم است، زیرا منابع مختلف عربی نام‌های گوناگونی برای بخش‌های آن به دست می‌دهند. اما در آن دست کم هفت بخش بود، چون خوزستان که بسیار کوچکتر از فارس بود سرزمینی بود پر ثروت از دیدکشاورزی و نیز دارای جمعیتی بیشتر بود .بزرگترین کوره همانا هرمزداردشیر بود (که آن را هرمز شهر و به عربی سوق الاهواز می‌خواندند) که همانا اهواز امروزی باشد. کوره‌های دیگر عبارت بودند از رستاقباد (که به عربی آن راعسکرمکرم می‌خواندند) و شوشتر  و شوش و جندیشاپور و رامز و دورق. ولی با گذشت روزگار دگرگونی‌های بسیاری در این استان روی نمود. درباره استان‌های دیگر بویژه در فلات آگاهی‌های ما بسیار کم و نیز پر ابهام است. و دگرگونی‌ها در مرزهای استان‌ها و بخش‌ها بیشتر به دلایل گوناگون در دشت‌ها روی می‌نمود تا در فلات که اوضاع جغرافیایی از کوه‌ها و رودها تقسیمات را یکنواخت و ثابت می‌ساخت. فی المثل تقسیمات دیوانی استان فارس همچنان در طی تاریخ یکسان مانده است گو اینکه شهرها در آن رو به شکوفایی و درعین حال تنزل رفته است. دوران پادشاهی خسرو اول درخشان بود، ولی باز هم این پدیده‌ها نتوانست وفاداری و پیوند مردم را استوار سازد و نقص‌های روی نموده از نظام کاستی مایه آشفتگی جامعه گشت. ضمناً تمرکز کارها برای دیوانیان مجال ابتکار نگذاشت و نیز مایه رمیدگی آنان از آن نظام گردید، آنچنان که جهانگشایان عرب پس از سه بار پیروزی در برابرخود و شکست ارتش‌های شاهنشاهی در سه نبرد بزرگ در مغرب تنها با مخالفت‌های محلی رویا روی شدند و در مردم چندان اندیشه یگانگی در دفاع از امپراتوری وجود نداشت اما ناتوانی ایران ساسانی حاصل پیکارهای داخلی و خارجی امپراتوری بود و نیز فقدان پادشاهی شایسته و نیرومندهمانند شاپور و خسرو (فرای، 1388:532).

منابع:

تاریخ سیاسی ساسانیان (تالیف: محمد جواد مشکور،1367، ناشر: دنیای کتاب)

تاریخ باستانی ایران (نویسنده: ریچارد نلسون فرای،1388، انتشارات علمی و فرهنگی)

ایران در زمان ساسانیان (نویسنده: آرتور کریستینسن، 1390،انتشارات صدای معاصر)

تمدن ساسانی ( نویسنده: علی سامی، 1389، انتشارات سمت)

برچسب: انوشیروان; ساسانی; مزدکیان
اثر یا گردآوری: گردآوری: کیارش کاظمی;منبع: تاریخ سیاسی ساسانیان (دکتر محمد جواد مشکور)- تاریخ باستانی ایران (ریچارد فرای)   -  لینک منابع: http://www.kherada.com/History.aspx   -  

آخرین مطالب مرتبط:

1403/02/05 17:52
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: