مطالعه تطبیقی ایزدان ایران و یونان باستان (بخش اول)

مطالعه تطبیقی ایزدان ایران و یونان باستان (بخش اول)

درمتون اکدی دوران بابل قدیم به بعد نیزبه یک گروه هفت تایی ازایزدان بزرگ آسمانی با نام ایگی گی بر می خوریم . جالب است بدانیم که درهمه این عبارت ها همین گروه از ایزدان دیده می شوند و ریشه و مبدا آنها عیلامی است.

تاریخ ثبت: (1395/02/24 )  تاریخ بروزآوری: (1395/02/24 )

این مطلب (7,041)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

پیشگفتار

 

با توجه به گستردگی و تعاریف متنوع و نقش اساطیر و ایزدان در فرهنگ های ایران و یونان باستان، ابتدا به تعریف ایزد در دو فرهنگ پرداخته و سپس نقش و تاریخچه ایزدان را در ایران و یونان بررسی اجمالی می کنیم و در پایان ایزدان را در دو حوزۀ فرهنگی را با هم مقایسه خواهیم کرد.

تعریف ایزد 

ایزد، در اوستا "یَزَت" و در سانسکریت "یجت" آمده است و به معنی "درخور ستایش" است. غالباً در اوستا از ایزدان مینوی و ایزدان جهانی یاد شده است. اهورامزدا، در سَرِ ایزدان مینوی و زرتشت در سَرِ ایزدان جهانی است. ایزد را در پهلوی "یزد" و "یزدان" گویند. مراد از یزدان، مفرد خداوند است و نظر به اینکه اهورامزدا، سرور بزرگ مینویان است و در عالم روحانی هر آنکس که در خور ستایش و نیایش باشد، در ذات او که آفریننده همه است، تمرکز دارد، از این جهت او را به صیغه جمع، یزدان نامیده اند.

در لغت نامه دهخدا در معنی رب النوع یا ایزد آمده است: فرشته‌ای که حق‌تعالی برای پرورش و حفاظت هر نوع نباتات و حیوانات و جمادات مقرر فرموده چنانکه برای پرورش هر نوع، فرشته‌ای علیحده(ارباب انواع) است. در فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی آمده است: اشراقیان می‌گویند هر نوعی از افلاک و کواکب و بسایط عنصری و مرکبات و اشباح مجرد پروردگاری دارند که عقل مدبر آن نوع است. ملاصدرا گوید: کلمه رب النوع را حکمای قدیم مانند فیثاغورس بکار برده اند و رب صنم هم نامیده شده است. مولف پس از شرح عقاید سقراط و افلاطون و ابوعلی سینا و یونانیان قدیم گوید: ماحصل کلام آنکه فلاسفه هریک با اختلاف خاصی که در تعبیرات خود دارند گفته‌اند که برای هر نوعی از انواع موجودات مادی جهان هستی فردی است، عقلانی و نورانی و روحانی که حافظ نوع خود می‌باشد و در معرض تحولات و تغییرات و فساد نیست و افراد مادی تابع و مقهور پرتوی از آنها می باشد و آنها را بنام ارباب انواع و غیره خوانده اند.

ایزدان یونان باستان

 

نیک می دانیم که پیش ازآنکه یونانیان ازقومی بربر و بدوی برآمده باشند، تمدنی مدیترانه ای درحوضۀ دریای اژه وجود داشته که مرکزاش درکرت واقع بوده است. تمدن اژه ای، که درهزارۀ سوم پ .م پیشینه ای شکوهمند داشت، درسده 16پ.م به اوج خود رسید و این زمانی بودکه تمدن مزبور تا سرزمین یونان که ازآرگولیس(موکنه) (شهری درشرق مدیترنه) آغاز می شد،گسترش یافت. مهاجمان دوری (اقوام هلنی در1100پ.م یونان را فتح کردند) درسده12پ .م آن را نابودکردند.

  درتمدن اژه ای نیزطبعاً دین جای گاه خویش راداشت. اما اسناد بی زبانی که باستان شناسان تاکنون یافتهاند، برای تعیین دقیق ویژگی و دقایق دین اژهای هنوزبسنده نیست. دین اژهای مانند دیگر ادیان باستانی نخست به گونهای بت پرستی بود. درآغاز، سنگ های مقدس رامی پرستیدند. درنزدآنان ستون ها، سلاح ها (به ویژه تبردوسر)، درختان وجانوران هریک آیین ویژه ای داشتند. درروزگار بعد،که مفهوم انسان گونه انگاری ایزدان پدیدآمد، ایزدستان (پرستش گاه وجایگاه ویژه ی خدایان یک قوم است)کرت شکل گرفت واسطوره هاآفریده شدند. بازماندۀ این اساطیر در بسیای از افسانه های یونانی می یابیم، ازجمله زایش زئوس درکرت، اوروپ (شاه دخت فنیقی که زئوس او را ربود) و ورزای سپید، بازآوردن کرتی ها به دست آپولون (ایزدخورشید) به دلفی (نام پرستش گاه) برای آنان که کاهنان آیین وی باشند، مینوتور(موجودی که بدن انسان وسرگاو داشت) وغیره به هرحال، هنگامی که کرتی ها به سرزمین یونان وچیدند، ایزدان اژه ای شکل هلنی به خودگرفتند و سیماشناسی اصلی آنان دگرگون گردید. بنابراین، آگاهی ما از ایزدستان اژه ای بس اندک است.

 

 ایزدان یونان باستان:ایزدبانوی بزرگ یا مادرکیهان

مهمترین ایزد اژه همانند بسیاری از آیین های آسیایی مونث بود و ایزدبانوی بزرگ یا مادرکیهانی خوانده شد، ایزدبانویی که همه صفات و خویش کاری های ایزدی در او گردآمده بود. از همه مهمتر آنکه او نماد باروری به شمار میرفت و نفوذی به سزا بر گیاهان، جانوران وآدمیان داشت. همۀ کیهان زیر نگین اوبود. او در مقام ایزدبانو آسمانی مسیر اجرام آسمانی را نظم میبخشید و برگردش فصل ها نظارت داشت، باعث رویش گیاهان روی زمین می شد و به آدمیان ثروت می بخشید، آنان را در نبردها یاری می داد و درسفرهای مخاطره آمیز دریایی راهنمایشان بود. او جانوران وحشی را می کشت یا اهلی می کرد، و سرانجام برجهان زیرزمینی فرمان رواگشت. اوبانوی حیات و درعین حال، شهریاربود.

  ایزدستان یونانی هم زمان با دوره هومر شکل گرفت. بسیاری از ایزدان یونانی به طور کلی در ایلیاد و ادیسه مورد بحث قرار می گیرند، هم از نظر سیما و پیکرشان و هم به لحاظ مناسبات سنتی و افسانه هایی که  در عصر خودشان به آنان نسبت می دادند. اما شاعر باستانی یونان، از تبار و گذشتۀ ایزدان هیچ سخن نمی گوید. تنها روایت کرده که زئوس فرزند کرونوس است و تصادفاً گفته که اقیانوس و همسرش تتیس آفرینندۀ ایزدان و موجودات زنده بوده اند.

  تنها در روزگاران پسین بود که یونانیان احساس کردند که به تهیۀ شجره نامه و تاریخچۀ ایزدان خویش نیاز دارند. منظومۀ هزیود، تبارنامۀ ایزدان، که در حدود سدۀ هشت پ.م تصنیف گردیده، کهن ترین اثر یونانی در طبقه بندی اسطوره هاست. هزیود در بازگویی سرچشمۀ ایزدان، مهم ترین روی دادهای زندگی شان را یادآور شده، روابط آنها را مشخص می کند. او هم چنین می خواهد ساختار کیهان را شرح دهد. پس منظومۀ مذکور افزون بر نسب نامه، نوعی کیهان شناخت به شمار می آید. تبارنامۀ ایزدان اثر هزیود بازتابندۀ باورهای عامیانه بود و در یونان نوعی شناخت رسمی یافت.

  به هر حال، از سدۀ ششم پ.م به بعد تا آغاز عصر مسیحی، شجره نامه های دیگری نیز برای ایزدان، زیر تاثیر آموزه های ارفه ای، ساخته شد؛ این نسب نامه ها به گونۀ گسترده ای با روایات هزیود تفاوت داشتند. اما  نسب نامه های ارفه ای تنها برای تشرف یافتگان آشنا بود و در میان تودۀ مردم رواج نیافت. از این گذشته، شجره نامه های مزبور با روایات آسیایی، بس آمیختگی یافت و دیگر یونانی صرف نبود.

ایزدان یونان باستان:ساختار کیهان و پیدایی ایزدان

هزیود آورده است که در آغاز تنها کائوس (آشفتگی نخستین، آشفتگی کیهان پیش از آفرینش)، تاریکی بی کران، بود. آن گاه «گایا» (ایزدبانوی زمین و هم سر اورانوس)، زمین ژرف سینه، و سرانجام، اِروس (ایزد عشق و فرزند آفرودیت) «عشقی که دل ها را نرم می کند»، پدید آمد که بعدها تاثیر شایانی بر ساختار موجودات و اشیاء نهاد.

  اِر ِبوس(منطقه ای ظلمانی زیرزمین که مردگان پیش از آن که به هادس[دوزخ] برسند، باید از آن بگذرند. و شب از «آشفتگی نخستین» زاده شدند و با در آمیختن با یک دیگر، به نوبه خویش اِتِر(فضایی فراسوی جو زمین اثیر) و هِمِرا(روز) را پدید آوردند.

  گایا نیز به سهم خویش نخست اورانوس را زاد که همان آسمان بود و ستارگان چون تاج بر سرش می درخشیدند،«و شکوهش را هم تای شکوه خویش کرد، تا آن که تماما او را بپوشاند.» سپس او کوه های بلند و پونتوس»دریای سترون» را آفرید.

 

ایزدان ایران باستان

 

منابع

برای بررسی بهتر ایزدان ایران ابتدا باید منابع مورد اتکاء را معرفی و دسته بندی کرد:

الف) منابع هندی:

اشتراکات هند و ایرانی

  اگر مهاجرت تاریخ ساز آریاییان از آسیای میانه به سوی سرزمین ما در حدود دو هزار سال پیش از میلاد یا مهاجرت حداقل بخشی از اقوام در فلات ایران را درست بی انگاریم. اشتراکاتی را در میان این مهاجران و گروهی دیگر که به سرزمین هند مهاجرت کردند را می توانیم بیابیم از آن جمله ارزش جنس مرد در اجتماع به صورت برتری ایزدان نرینه در جمع خدایان اساطیری است که تجلی دارد و اکثر ایزدان هندو اروپایی نر هستند و حمایت از بنیادهای مردانه را بر عهده دارند و رهبری سازمان خدایی با پدر است که هستی و برپا دارندۀ جهان مینوی و گیتی شمرده می شود. آن ایزدان که نماینده زمین و حامی زایش و زمان هستند به صورت فرعی در کنار آنها  ظاهر می شوند و با وجود اعتبار و عزت بسیار هرگز نقش اصلی و اساسی به عهده ندارند و هیچ مادر – خدائی را در اساطیر هند و اروپایی نمی توان یافت که از همه خدایان مذکر نیرو مندتر باشد.

   و از وجوه دیگری که می توان به تحقیق آن را دریافت و وجه تمایز اقوام آریایی (هندوایرانی) را در هزارۀ دوم پیش از میلاد از تمامِ اقوام جهان باستان است، این است که اینها برخلاف دیگر اقوام جهان هیچگونه عقاید بت پرستانه نداشتند بلکه خدایانشان عموما ذاتهایی بودند که ما آنها را «مظاهر طبیعت» می‌نامیم. مهمترین خدایان آریایی خورشید، ماه، سیارات، آذرخش و طوفان بودند و عموما با القاب دَیوا (پارسی باستان: دَیوا ٬اوستایی:دَئیووا) و اَهورا (درسانسکریت اَسورا) مورد ستایش قرار می‌گرفتند.

 و به دلیل فرهنگ مشترکی که از دوران مهاجرت آریاییان به بعد میان هند وایران وجود داشته است و حتی پس از آن تا حد زیادی بر اثر نزدیکی حفظ شده، آثار هندی باستان از مهمترین منابع بررسی ایزدان ایران باستان به شمار می آیند.

1.وداها. قدیمی ترین اثر هندی به زبان سانسکریت که خود شامل ریگ ودا(شاید آن را به توان همردیف گاهان یا گاتهای اوستا دانست)، یاجور ودا (تکمیل کننده دعاهای ریگ ودا)، سامه ودا (سرودهایی که هنگام قربانی و نیایش خوانده می شد) و اثروه ودا (مشتمل بر وردهای جادوگری دوران هند باستان).

2.اوپانیشادها. ادبیات ودایی که شامل دعاهاست.

3.مهابهاراتا. مربوط به خدایان قدیمی تر.

4.پورانا. مشتمل بر داستانهای باستانی.

 

ب) منابع اوستایی:

کتاب اوستا که زبان آن جزء زبان های دورۀ باستانی ایران است و مدتها سینه به سینه نقل می شده، در دوره ساسانی با تکیه بر آگاهی های همۀ موبدان و با خطی که در دورۀ ساسانی بر مبنای خط پهلوی اختراع شده بود، تدوین یافته است، که اوستایی کنونی شامل  پنج کتاب می باشد:

1.یسنها. مشتمل بر سرایش های دینی خود زرتشت.

2.ویسپرد. الحاقات یسنها.

3.یشتها. مشتمل بر سرودهایی خطاب به خدایان باستانی.

4.وندیداد یا ویدیوداد. کتابی مربوط به آیین ها و دستورات عملی کیش زرتشتی.

5.خرده اوستا. خلاصه ای از اوستای دوره ساسانی مشتمل بر نیایش ها.

 

ج) کتیبه های شاهان در بناها و نیز وقف نامه ها عیلامی:

درباره مذهب عیلامی به سختی می توان قاطعانه سخن گفت. چیزی از ادبیات عیلامی دردست نیست؛ فهم زبان عیلامی نیز هنوز دشواری ها و ابهام های فراوانی دارد و درباره اسطوره شناسی عیلامی چیزی نمی دانیم . منبع اصلی اطلاعات ما کتیبه های شاهان در بناها و نیز وقف نامه ها هستند این منابع نشان می دهندکه کدام یک ازایزدان برای برخی از پادشاهان و سیاست های آنه ااهمیت داشته اند. ازروی نامهای خاص برجای مانده، می توان به عقاید مردم آن دوران پی برد (نام اشخاص اغلب دربرگیرندۀ نام ایزدان است) اسناد حقوقی و اداری که دربرگیرندۀ نامه های بسیاری هستند به گونه ای پراکنده باقی مانده اند. با این وصف به رغم دشواری ها اگر همه موارد مربوط به نامهای ایزدان در نظرگرفته شود و همه موارد پراکنده در غالب یک کل واحد انگاشته شوند، می توان درباره مجموعۀ ایزدان عیلامی به نتایجی رسید. عیلامی ها بیش ازصدها سال با ساکنان بین النهرین ارتباطی نزدیک داشتند و مدتها تحت فرمان اکدی ها بودند پادشاهان عیلامی مجسمه های ایزدان رابه منزلۀ غنیمت جنگی از بین النهرین به عیلام می آوردند و شاهزادگان اکدی و بابلی نیز در نتیجه ازدواج های سیاسی به دربار شاهان عیلام راه پیدامی کردند به همین دلیل عیلامی ها برخی از ایزدان سومری واکدی را نیز می پرستیدند.

 

د) منابع مانوی:

شامل نوشته های مانی و پیروانش.

 

ج) منابع پهلوی:

تدوین اغلب این منابع در حدود قرن3 هجری(9 میلادی) به بعد انجام یافته است.

1.دینکرد. مشتمل بر نه کتاب که پر از مطالب اسطوره ای است.

2.بندهشن. تاریخ اساطیری و واقعی ایرانیان از دوره پیشدادیان تا استیلای تازیان را در بر دارد.

3.گزیده های زادسپرم. درباره آفرینش، ظهور زرتشت و رستاخیز و پایان جهان مطالبی را دارد.

4.روایات پهلوی. شرحی از آداب رسوم و آیینهای دینی و داستان هایی درباره شخصیتهای اساطیری.

 

ه) منابع عربی و فارسی:

تاریخ نگاری های سده های نخستین اسلام بر اساس خداینامه و برخی منابع فارسی. مانند: تاریخ بلعمی،مروج الذهب مسعودی، تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، غرر الاخبار ملوک الفرس، سیرهم یا شاهنامه کهن اثر ثعالبی و شاهنامه فردوسی.

البته در این دسته بندی متون زرتشتیان در دوره های اسلامی که به فارسی نگاشته شده است را می توان قابل اتکا دانست مانند: صد در نثر، صد در بندهشن و روایات داراب هرمزدیار و غیره.

 

و) نگاره ها:

نگاره های بازمانده از دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی بر دیواره ها، روی مهرها، سکه ها و ظرفها که تصویر خدایان و قهرمانان گذشته را منعکس می کند.

 

ز) نوشته های مورخان غیر ایرانی:

نوشته های تاریخه نویسانی چون هرودوت، پلوتارک و کتزیاس به همراه منابع ارمنی و سریانی.

 

دسته بندی ایزدان ایران باستان

بر اساس منابع ذکر شده در فوق و ارتباطات فرهنگی اقوام هند و ایرانی پیش و پس از مهاجرت و تغییر در فرهنگ ایرانیان در 1000 تا 1200 پیش ازمیلاد در زمان ظهور زرتشت، ایزدان ایران باستان را به دو بخش ایزدان پیش از زرتشت (عیلامی و آریایی) و پسا زرتشت (اوستایی) تقسیم بندی می کنیم:

الف) ایزدان عیلامی

  دراواسط هزارۀ سوم پیش ازمیلاد برای نخستین بار، با نامهای ایزدان عیلامی به صورت جزیی ازنامهای مرکب پادشاهان روبرو می شویم . در زمان حکومت لوخ – خیشاندرآوان – معاصر باسارگن اکدی (2279-2334پ م) - ازنایب السلطنه ای عیلامی به نام سم-سیموت اشاره شده است. بنابراین سیموت اولین ایزد عیلامی است که درتاریخ ظاهرشده است. البته قابل توجه است که شیلهاک اینشوشیناک اول (1120-1150پ م ) بعدها سموت راایزد عیلام خوانده است. درجایی دیگر، از او با عنوان پیک نیرومند ایزدان یاد شده است. سیموت درطی قرنها، به خصوص دراسامی دوران عیلام قدیم تا حدود قرن 15پ.م همواره ظاهرمی شود، اما او هرگز دارای مقام شامخی نبود ایزد-بانوی همسر اومنزت بود این نام که ازاکدی گرفته شده است به معنای رنگین کمان است نام منزت هم مانند نام شوهرش درچند نام خاص عیلام قدیم دیده می شود که تعدادی ازآنها اسامی زنان هستند پس ازسال 1050پ.م این ایزد بانو را به جای منزت نین الی یا بلت آلی یعنی بانوی شهرنامیدند. احتمالاً یکی از وظایف ایزد بانو مراقبت از زنان باردار بوده است، زیرا هدایای نذری پیدا شده در معبد او دردوراونتاش (چغازنبیل) زنانی رانشان می دهد که سینه های خود را بالا گرفته اند دراین صورت رقیب اصلی این ایزد بانو لاماشتوی ترسناک است. لاماشتو عامل تب و لرز و مرگ و میر نوزادان بوده و در یک متن جادویی که ازاوروک بدست آمده، یک عیلامی نامیده شده است. درعیلام وظیفه او نگهبانی معابد بوده است.

  جانشین لوخ – خیشان، خیشپ راتپ بود (2330پ.م ) که نامش به معنای روزی دهنده مشهوراست. دراصل این نام باید قسمتی از یک نام بلندتر باشد که در آن هیشپ راتپ به منزلۀ نام ایزد دراسامی ترکیبی دیده می شود. معمولاً اسامی خاص به  صورت ترکیبی بودند، مثلاً ایزد فلان مرا دوست دارد یا ایزد بهمان حامی من یا حامی اوا ست. هنگامیکه این جمله ها که به منزلۀ نامهای خاص بکار می رفتند، طولانی می شدند آنها رامختصر می کردند، به طوری که فقط نام ایزدان را دارد، درواقع گروهی از ایزدان وجود دارند که حدود بیش از هزار سال بعد، اونتاش نا پیریشا حدود1240-1275پ.م درشهرمقدسش دوراونتاش، معبدی برایشان ساخت. این ایزدان نپ راتپ یا ایزدان روزی دهنده خوانده می شوند. درپایان قرن 23 پ.م اشبا یا ایشوم حاکم شوش مجسمه سرور اکدی خود مانیش توشو2255 - 2269پ.م را وقف ایزد بانو ناروندی کرد، ایزدبانویی که فقط دردوران عیلام قدیم ظاهر می شود. او در منابع اکدی خواهرهفت دیو نامیده شده است. دو گروه دیو وجود داشته است: دیوهای خیر و دیوهای شر. دیوهای خیر هفت مرد خردمند نامیده می شدند. خواهر آنها ناروندی درمتون جادویی مصمم به جنگ با دیوهای شراست و به نظرمی رسد غالباً پیروز باشد، چرا که بعدها ناروندی به ایزدبانوی پیروزی بدل شد. یک شیرهمیشه او را همراهی می کند. در فهرستی ازایزدان بین النهرینی که آن را آن- آنوم  نام دارد، به هفت ایزد عیلام اشاره ای شده است که شاید همان هفت دیو خیریا برادران ناروندی باشند.

 درمتون اکدی دوران بابل قدیم به بعد نیزبه یک گروه هفت تایی ازایزدان بزرگ آسمانی با نام ایگی گی بر می خوریم . جالب است بدانیم که درهمه این عبارت ها همین گروه از ایزدان دیده می شوند و ریشه و مبدا آنها عیلامی است.

  به طورخلاصه سیموت ایزد عیلام ناروندی ایزد بانوی پیروزی و دوگروه از ایزدان یعنی روزی دهندگان مشهور و هفت مرد خردمند نخستین ایزدان عیلامی هستند که رد آنها در تاریخ قابل پیگیری است.

  قدیمی ترین سند بر جای مانده به زبان عیلامی، پیمان نامه ای است که بین خیتا پادشاه عیلامی و نارامسین اکدی بسته شده است. درابتدای این پیمان نامه سی و هفت ایزد به شهادت گرفته شده اند که در راس آن ایزد بانو پی نی گیر و نیکی ایزدی آسمان قراردارند که شاید همان ایزدان آسمان و هفت ایزد عیلام باشند. ازآنجا که پی نی گیر نخستین کسی است که در پیمان نامه به شهادت گرفته شده است، می توان چنین پنداشت که درمجموعۀ ایزدان عیلامی او ایزد بانوی اصلی بوده است. تا قبل ازعیلام میانه درباره شخصیت پی نی گیر چیزی نمی دانیم و اونتاش ناپیریشا (حدود1240-1275پ.م) در شهر مقدس خود دوراونتاش معبدی به این ایزدبانو اختصاص دارد. که او می تواند مشخص عشق و زندگی باشد.

 مقارن با پایان تاریخ عیلام دو تن ازشاهان پی نی کیر را پرستش می کردند، شوتروک ناهونته دوم حدود 699-717 پ.م نیز او را «بانوی آسمان، ایزد من» و تمیت هومیان-اینشوشیناک که  او را نیزایزد من نامیده است.

ازآغاز هزاره دوم پیش ازمیلاد ازالهه دیگر، کی ری ری شا «بانوی بزرگ» دریک متن جادویی عیلام قدیم که از بین النهرین بدست آمده است و نیز در نامهای خاص اسم برده شده است. چنین به نظرمی رسد که درمقطعی ازتاریخ ، نام پی نی کیر نوعی تابو محسوب می شده و ازهمان زمان به بعد او تنها با عنوان بانوی بزرگ خوانده شده است. همچنین شاید «کی ری ری شا» لقب او بوده است یا معرف ایزدبانوی دیگری باشد و شاید او یک ایزدبانوی محلی بوده است. درمتون او را مادرایزدان خوانده اند. با توجه به هدایای وقفی یافته شده درمعبد این ایزدبانو که بیشتر تبرهای جنگی هستند، می توان احتمالاً کی ری ری شا الهۀ جنگ و ستیز بوده است. کی ری ری شا به مانند پی نی گیر در دوران عیلام جدید ناپدید شد.

درپیمان نامۀ نارامسین پس از پی نی کیر و «نیکی ایزدی آسمان» به نام هومبان آمده است. درمجموعه های جادویی اکدی موسوم به شوریوهومبان معادل انلیل است. انلیل ایزدباد که ایزداصلی مجموعه خدایان سومری است. برهوا و فضا فرمان می راند و می توانست طوفانهای مصیبت باری علیه دشمنان به راه اندازد پدراوانوم اکدی همان آسمان بود که برترین ایزد سومری محسوب می شد اما خیلی زود پسرش انلیل جانشین او شد.  درزمان کی ری ری شا ایزدی به نام ناپیرشا یا ایزدبزرگ که غالباً به صورت گال نوشته می شود حضور پیدا می کند. سرور زمین، ایزد عقل و جادو است که چشمه های آب شیرین را نیز از زمین می جوشاند. هومبان فرمانروای مناطق بالاترجو و ناپیرشیا فرمانروای زمین بود و جانشین رقیبش هومبان می شود در همۀ دوران ها او یک ایزد قدرتمند بود و در دوره هخامنشی همچنان پرستش می شد. ناپیرشیا و کی ری ری شا جفتی تشکیل دادند و معابد غالباَ وقف هردوی آنها می شد. 

در دوران عیلام میانه آنها رابطۀ نزدیکی با اینشوشیناک پیداکردند و یک مجموع سه تایی را بوجود آوردند در آن هنگام اینشوشیناک قوی ترین ایزد عیلام بود. پسرناپیرشیا و کی ری ری شا هوتران، بود که احتمالاً به معنای چیره شونده است پس او باید ازایزدان جنگاوران و سربازان بوده باشد.

نارونته (که درپیمان نامه نارامسین) ایزد خورشید عیلام و ضامن رعایت عدالت وانجام قضاوت بود و نیز کودکان  را از شر(بد) حفظ می کرد . درعیلام ایزد ماه احتمالاً ناپیر بود درباره ایزد بانو سیاشوم چیز زیادی نمی دانیم شاید او نگهدارندۀ کاخ ایزدان بوده است. اینشوشیناک او ایزد وسرور شهر شوش می خواندند که در یک سند به زبان عیلامی آشکاراست.

درفهرست ایزدان «ان –انوم» یا اینشوشیناک معادل نینورتا است. نینورتا ایزد شهرنیپور بود اعتقاد براین بود که او بزرگترین پسرانلیل که معادل «هومبان بود» بوده است. او باعث طغیان آب در بهارمی شد که برای فراوانی محصول ضروری بود و برکت و حاصلخیزی و رشدگیاهان و برای کشاورزان اهمیت داشت وخیش خداوند نیز خوانده می شد ازسوی دیگر او یک پادشاه و راهبر جنگ بود.

همۀ این ویژگی های متناسب با اینشوشیناک نیزهست. اینشوشیناک کارکردهای بسیار متنوعی داشت و علاوه برپدر ضعفا با عنوان شاه یزدان هم به او اشاره می شد. برای عموم مردم مهم ترین ایزد اینشوشیناک بود که رفاه آنها را تامین می کرد و از منظر سلطنتی هم ضامن حکومت شاه و حامی او در جنگهایش بود تا متحمل شکست نگردد. علاوه براین او از حقوق مردم محافظت می کرد و در کشورحکم می راند. درمتون حقوقی شوش مربوط به نیمه هزاره دوم پ.م اینشوشیناک به همراه ایزد خورشید، نخستین ایزدانی هستند که شاهد گرفته شده اند و هردو مسئول اجرای تصمیم های حقوقی و نگهبانی هدایای نذری و بناها بودند0

دردوران عیلام قدیم غالباً نرگال همراه اینشوشیناک و ایزد خورشید (شاماش یاناهونته) بود. این ایزد سومری واکدی فرمانروای دنیایی زیرین، یعنی سرور اعلای مردگان بود نرگال عامل تب و بیماری های مسری بود و گرمای سوزان خورشید را که باعث سوختن نی ها می شد کنترل می کرد درعین حال او یک مرد جنگی بزرگ هم بود دراسطوره شناسی بین النهرین نرگال برادرنینورتا است که با اینشوشیناک معادل بوده است. به نظرمی رسد درعیلام اینشوشیناک کارها ونقش های هر دو برادر را به خود اختصاص داد و در نتیجه قدرت او به منزله سروردنیای زیرین هم بسیارافزایش یافت . در دنیای اسطوره ای عیلام جمعیت کثیری از موجودات افسانه ای هم وجود داشتند که بیشتر آنها نیم آدم – نیم حیوان بودند. که ازروی نقش مهر ها می توان اطلاعاتی بدست آورد که در بیشترموارد آنها رفتاری مشابه رفتار انسانها و گاهی نیز به صورت حیوانی نقش شده که برپشت آنها ایزدی سواراست. ایزدان دیگری هم تنها به عنوان جزء ترکیبی نام های خاص شناخته شده اند و فقط می توان امیدواربود که در تحقیقات آینده اطلاعات بیشتری دربارۀ ایزدان عیلامی در اختیار ما قرار گیرد. 

 

ب) ایزدان آریایی

1) مهر، میترا یا میثره از ایزدان باستانی هندوایرانی پیش از روزگار زرتشت است، که معنی پیمان و دوستی و خورشید نیز می‌دهد. نماد او خورشید می‌باشد. پس از آمدن زرتشت یکی از ایزدان یا فرشتگان آیین مزدیسنا گردید. نیروهای طبیعت مانند خورشید و ماه و ستارگان و آتش و خاک و باد و آب مورد ستایش آریاییان بوده‌است. خدایانی را هم که نشانه ی نیروهای طبیعت بوده‌اند «دئوه» می‌خوانده‌اند. در فرهنگهای فارسی مهر را فرشته‌ای نشان بر مهر و دوستی و خرد در کارهای مالی و مصالحی دانسته‌اند که در ماه مهر (ماه هفتم از سال خورشیدی) و روز مهر (روز شانزدهم هر ماه) بدو پیوند یافته است و شمارآفریدگان از نیکی و بدی به دست اوست.

مهر در اوستا و در نوشته‌های پادشاهان هخامنشی میثره و در سانسکریت میتره آمده‌است. در پهلوی میتر شده. امروز مهر نامیده می‌شود. مهر (از ریشه میثر) از کهن‌ترین خدایان ایرانی و هندی است، برخی نشانه‌های پرستش او را در ایران به پیش آریایی بر می‌گردانند (اگر بخش بندی پیشا آریایی و پسا آریایی را بپذیریم.) درباره آغاز دین مهرپرستی در ایران نمی‌توان به درستی آن را روشن ساخت ولی می‌دانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش می‌کردند، امروزه گروهی از پژوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینه پیوسته این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که نشان + که آن را چلیپا می‌گفته‌اند. سمبل خورشید بوده‌است ولی نزدیکی آن با آتش (هنایش زرتشتی) یا با آمایش تن. (هنایش یونانی که در دیدگاه مهرپرستان ایرانی نکوهیده‌است.) و از این دست را باید پیش از پذیرفتن سبک سنگین کرد.

2)آناهیتا در زبان اوستایی، نام یک پیکر کیهانی هندوایرانی است، که ایزدبانوی آب‌ها (آبان) پنداشته و ستوده می‌شود و از این رو با نمادهایی چون باروری، شفا و خرد نیز همراه است.

آناهیتا، اَناهید یا ناهید نام ایزدبانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان است. بسیاری از ویژگی‌های این ایزدبانو با ایشتار نزدیکی دارد که مورد پرستش اقوام سامی، از جمله بابلیان، بود. هر دوی این ایزدان به سیارۀ ناهید (زهره) مربوط‌اند. به احتمال زیاد «اردویسور آناهیتا» نیز چون میترا از ایزدانی بود که پیش از پیدایش زرتشت، توسط مردم ایران و نواحی اطراف - ولو به نام‌های دیگر - مورد ستایش قرار می‌گرفت.

آناهیتا ظاهراً با جنگاوری نیز مربوط بوده‌است و باور بر این بود که پهلوانانی را که به پیشگاه او قربانی کنند، در جنگ با دشمن یاری می‌دهد. در دوران ساسانیان این الهه یکی از الهه‌های مورد پرستش ایرانیان شد.

3) وارونا یا وارُونَه یا وَرُونَه (به سانسکریتvaruṇa ) در دین ودائی به خدای آسمان گفته می‌شود. او همچنین خدای آب، اقیانوس، قانون و جهان اموات است. او یکی از برجسته‌ترین اسوراها در ریگ‌وداست. او خدای بهشت و زمین است.

 

ج) ایزدان زرتشتی

  بعد از ظهور و نفوذ آیین زرتشت در اقوام ایرانی و با التقاط با تفکر زروانی نزج یافته در این اقوام به ویژه مادها که تحت تاثیر تمدن بین النهرین این آیین در تفکرآنها شکل گرفته بود، آیین مزدیسنا بر پایه زروان در میان ایرانیان رواج یافت و پس از سپری شدن دوران ابتدایی حکومت هخامنشیان فراگیر شد.

  اما قدیم ترین روایت ازاسطوره زروان حاکی ازآن است که زمانی که هیچ نبود، نه آسمان نه زمین و نه موجودات دیگر که در آسمان و زمین می زیند، تنها زروان بود که اورا به بخت و فر گزارش می کنند 0زروان یک هزار سال یزشنها (راجع به آیین یزش م.موله نوشته است: یزش عبارت ازقربانی به سوی خدایان نیست 0بلکه عبارت ازعملی مستقل وآزاداست که ضمن اینکه ارزش مخصوص خود راحفظ می کند، دارای مفهومی جهانی نیز هست. یزش جهان را به وجود می آورد، آن را نگه می دارد و آن را تجدیدحیات می کند. ) کرده بود تا فرزندی برایش زاده شود، که نامش را اهورامزدا بگذارد و اهورامزدا آسمان رابیافریند و زمین را و هرچه دراوست. پس از یک هزارسال زروان درشک واندیشه افتاد که آیا یزش او سودی خواهد داشت یانه. و از این شک اهریمن درزهدان او با اهورامزدا  پدیدآمدند. اهورامزدا از خواست و یزش او واهریمن ازتردیدش پیدا شدند.

هنگامی که زروان ازوجود فرزند آگاه شد، اندیشه کرد و سوگند خورد که پادشاهی جهان را به پسری خواهد داد که زودتردرآید 0و دانسته بود که اهورامزدا به دهانه زهدان نزدیکتراست. اما اهورامزدا، اهریمن را درزهدان از اندیشه پدرآگاه کرد، اهریمن که نمی توانست ازدهانه زهدان زودتر بیرون آید، زهدان وشکم را شکافت و زودتر بیرون آمد. و به زروان گفت من فرزند توام . زروان تیرگی وآلودگی او را نپسندید، ودرهمین هنگام نیز اهورامزدا که خوشبو و روشن بود زاده شد0

زروان به سبب تعهدی که کرده بود و سوگندی که خورده بود پادشاهی نه هزارساله را به اهریمن داد. اما پایان کار ر ابه اهورامزدا سپرد. شاخه ای برسم به او داد به رسم موبدان، و به او گفت من برای زاده شدن تویزش کردم ، اکنون این تویی که برای من باید یزش کنی. و اهورامزدا بایزش خویش پیروزخواهدشد. پس اهورامزدا و اهریمن به آفریدن چیزها ودامهای زنده پرداختند. همه آنچه اهورامزدا آفرید نیک و راست بود، وهمه آنچه اهریمن آفرید پلید وکج بود.

در دین زرتشت برای هر چیز خوب و نیک، ایزدی قائل شده اند و به او درود و سپاس تقدیم می کنند، در خورشید یشت از هزار و صد ایزد مینوی یاد شده است.

در مزدیسنا هر روز ماه را به نام ایزدی می خوانند، روز اول را به اسم اهورامزدا، خدای یگانه، دومین روز تا هفتمین روز به اسامی امشاسپندان(بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد)، به استثناء روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، بقیه روزها به نام ایزدان معروف چون آذر، آبان، خورشید، ماه، تیر، گوش، مهر، سروش، رشن، فروردین، بهرام، رام، باد، دین، ارشنگ، اشتاد، آسمان، زامیاد، مهراسپند و انیران، خوانده می شوند.

 


 

منابع:

1- اساطیر یونان  ف.ژیران – (ترجمه :دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور)

2 – اسطوره زال  محمد مختاری

3 – تاریخ جامع ادیان  جان بایرناس – (ترجمه :علی اصغر حکمت)

4- جهان معنوی ایرانی از آغاز تا اسلام  گئوویدن گرن – (ترجمه :محمود کندری)

5 – اوستا  هاشم رضی

6- تفکر در عهد باستان  ترنس اروین– (ترجمه :سعید حنایی کاشانی)

7 – اساطیر یونان  جان پین سنت – (ترجمه :باجلان فرخی)

8 – تاریخ تمدن – جلد دوم(یونان باستان)  ویل دورانت – (ترجمه :آریان پور )

9 – اسطوره های موازی  ج.ف.بیرلین – (ترجمه :عباس مخبر)

10 – تاریخ اساطیری ایران  دکتر ژاله آموزگار

11– مجله باستان پژوهی شماره 11  هاید ماری کخ – (ترجمه :نگین میری)

برچسب: ایزدان; یونان; اساطیر
اثر یا گردآوری: فریبا ساغری و کیارش کاظمی;منبع: اساطیر یونان (ف.ژیران) - اسطوره زال(محمد مختاری)   -  لینک منابع:   -  

آخرین مطالب مرتبط:

1403/01/31 13:30
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: