اقوام کهن ایران (بخش ششم: سارمات‌ها؛ قسمت اول)

اقوام کهن ایران (بخش ششم: سارمات‌ها؛ قسمت اول)

پس از عبور از رودخانه تانائیس (دن) دیگر در خاک سکائیه نیستیم، نخستین منطقه به سارمات‌ها تعلق دارد که از دریاچه مایوتیس (دریای آزوف)، آغاز می‌شود و نواحی شمالی را به مسافت پانزده منزل در بر می‌گیرد و همگی فاقد درختان وحشی یا کاشته شده هستند.»

تاریخ ثبت: (1397/06/22 )  تاریخ بروزآوری: (1397/06/22 )

این مطلب (2,938)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

بطری جای عطر از گور یک ملکه سارماتی در نووچرکاسک

الف) موقعیت جغرافیایی و خاستگاه سارمات‌ها

بیش از نیمی از کتاب چهارم «تواریخ» هردوت، نویسنده‌ی یونانی که در سده‌ی پنجم بیش از میلاد می‌زیست در توصیف سکائیه یا اوکراین جدید و ساکنان آن به نام سکاهای بیابانگرد است. اما هرودت، که ممکن است سکاها را در طی اقامت خود در اولبیا (کرانه شمالی درای سیاه، کوچ‌نشین عمده یونانی بود) دیده باشد، توجه خود را نیز به چندیین قوم مجاور از جمله سارمات‌ها معطوف داشت.

 سارمات‌ها در زمانی که وارد صحنه تاریخ شدند، در حاشیه شرقی سکائیه باستانی  می‌زیستند. هرودوت، که نخستین شخصی است که از آنها نام می‌برد، می‌گوید:
«پس از عبور از رودخانه تانائیس (دن) دیگر در خاک سکائیه نیستیم، نخستین منطقه به سارمات‌ها تعلق دارد که از دریاچه مایوتیس (دریای آزوف)، آغاز می‌شود و نواحی شمالی را به مسافت پانزده منزل در بر می‌گیرد و همگی فاقد درختان وحشی یا کاشته شده هستند.»


 هیپوکراتس (۴۶۰ - ۳۷۷ پیش از میلاد) نویسنده‌ی دیگر یونانی محل اقامت آنها را نزدیک دریای آزوف می‌داند. بر طبق گفته‌ی استرابون درباره‌ی سرزمین تانائیس «به سبب سرما و فقر آن سرزمین» مطلبی دانسته نیست.
کاوشهای باستانشناسی از سال ۱۹۳۰ به بعد، نشان داده است که محل سکونت سارمات‌های نخستین نیز، شامل کوه‌های جنوبی اورال و علفزارهای در شرق رود اورال بود، اما یافته‌های باستانشناسی در اراضی وسیع به سوی شرق یعنی سرزمین خلنگزار قزاقستان با کوههای آلتایی و بخشهایی از آسیای مرکزی نیز شبیه یافته‌های مربوط به سارمات‌های اورال جنوبی و ناحیه سفلای ولگاست و معلوم می‌شود که این نواحی در روزگاری محل اقامت اقوامی بوده که به سارمات‌ها شباهت بسیار داشته‌اند. بیشتر آنها نیاکان آن طوایف سارماتی بودند که بعدها به سوی شرق و ناحیه‌ی شمالی دریای سیاه رفتند. نویسندگان باستان حضور آنها و نام طوایفشان را ذکر کرده‌اند.
میان این طوایف، همیشه اصطکاک وجود داشت. جنگهای عمده، که گاهی بر اثر خشکسالی و غالباً برای عوامل خارجی برپا می‌شد، ناگهان گروه وسیعی را بر آن می‌داشت که چراگاه‌های تازه‌ای به زیان همسایگان خود به دست آرند و بدین ترتیب آشوبهایی بر پا سازند. بدین گونه طوایف سارماتی، که در معرض فشار همسایگان شرقی خود بودند، به تدریج به خلنگزارهای دریای سیاه و سپس به نواحی غربی‌تر رانده شدند. هم دلایل تاریخی و هم شواهد باستان‌شناختی، ما را قادر می‌سازد که مهاجرتهای بیشتر این طوایف و گروهها را در اروپا ردیابی کنیم. سرنوشت نهایی به سوی غرب رفتن کمابیش به همان صورت بود: دیر یا زود جذب آن مردم بومی شدند که با سر به اطاعت آنها نهادند یا در میان آنها ساکن شدند.

 

ب) نژاد و زبان سارمات‌ها

سارمات‌ها از نژاد هندواروپایی و متعلق به شعبه شمالی گروه ایرانی زبان بودند؛ که غالباً به گروههایی مربوط‌اند که شامل سکاهای آسیای مرکزی نیز می‌شوند. آنان با مادها، پارس‌ها و پارت‌ها پیوستگی نزدیکی داشتند و زبانشان وابسته به زبان اوستایی بود. لااقل آن گروه از سارمات‌ها که هرودوت از آنها نام برده و غربی‌ترین شعبه سکاها بوده، به یک گویش سکایی سخن می‌گفتند و زبان آنها از دو زبان دیگر (اوستایی و سکایی) قدیمی‌تر بود. سارمات‌ها هرگز قومی همگون نبودند و از طوایفی تشکیل می‌یافتند که نامشان در کتابهای باستانی آمده است و تا اندازه‌ای با یکدیگر فرق داشتند. بنابراین، یکسان شمردن همه سارمات‌ها اشتباه است.
با این نتیجه که بعضی از رسوم و ویژگیهای یک شاخه به تنهایی، مثلاً تغییر شکل یافتن جمجمه آنها، نمونه همه اقوام سارماتی به شمار برود، می‌توان تصور کرد که گروه سارماتی عمده به گویش خاص خود سخن می‌گفت، هر چند درباره آنها، به سبب فقدان دلایل مکتوب، مطلبی دانسته نیست. اما زبان آس‌ها در قفقاز مرکزی که از گویش‌های باستانی سارماتی - آلانی منشعب می‌شد به منزله نوعی از سارماتی جدید به شمار می‌آید.
نخستین قوم شناخته شده‌ی سارماتی آنهایی بودند که در بعضی مدارک باستانی سورومات‌ها نامیده شده‌اند. در نتیجه، این نام از سوی قدما به همه‌ی طوایف و قبایل خویشاوندی اطلاق شد که احتمالاً آلان‌ها نیرومند‌ترین آنان بودند و نامشان بعدها جایگزین اصطلاح باستانی سارماتی شد و همه گروه شرقی را در بر می‌گرفت. بعضی از نویسندگان، آلان‌ها را متمایز از سارماتی‌ها، ولی از همان نژاد می‌دانند سایر اقوام سارماتی عبارت‌اند از: یازیگ‌ها، روكسولان‌ها ، سیراک‌ها، آئورس‌ها و آنتاها. نامی از اقوام سارماتی - آلانی در طی اقامت آنها در سرزمین اصلی خود یعنی خلنگزارهای آسیا به ما نرسیده است. جز دو یا سه نامی از طوایف بزرگی که در شرح سفر آریستئاس پروكنوسوس (هرودوت، کتاب چهارم، ۱۳ - ۲۷)، آمده است. جنبه‌ی آمیختگی سارمات‌ها بر اثر تصاویر باستانی و بررسیهای مردم شناسی از بقایای استخوانبندی، بویژه استخوان جمجمه، آشکار شده است. گونه‌ای از نژادهایی که بیشتر در سرزمین قزاقستان به چشم می خورد نژادی است که آن را گونه نژادی «آندرونووو» می نامند و شبیه اروپاییان بودند. استخوانهای این نژاد نیز در بخش سفلای ولگا و وابسته به دوره‌های نخستین تاریخ سارماتی به دست آمده که شبیه نژاد مدیترانه‌ای بوده است.
در نیمه‌ی دوم سده‌ی پنجم پیش از میلاد، یک عنصر نژادی تازه در منطقه جنوبی اورال پدید آمد که از گونه‌ی « پامیر و فرغانه» و خاص بخشهایی از آسیای مرکزی بود و به گونه‌ی «ارمنی مانند» به عقیده‌ی مردم شناسان غربی، شباهت داشت. از دوره‌ای که از سده‌ی سوم پیش از میلاد، تا سده‌ی سوم میلادی ادامه یافت، آن نژاد به مناطق سفلای ولگا، چنانکه از گورها بر می آید، راه یافت. در حدود پیدایی مسیحیت، عناصر بومی سیبری غربی و آنهایی که دارای ویژگیهای مغولی مانند بودند به بخش ولگای سفلی رسیده بودند. این تغییرات و ظهور عناصر نژادی شرقی در غرب، که سابقة نامی از آنها برده نشده بود، مهاجرتهای طوایف سارماتی را نشان می‌دهد.

 

ج) نقش زنان در میان سارمات‌ها

نویسندگان باستانی درباره‌ی ساختار اجتماعی سارمات‌ها کمتر سخن گفته‌اند. این ساختار بدون تردید، شبیه ساختار زندگی و اجتماعی سکاها بوده است. آمیانوس مارکلینوس (Ammianus Marcellinus مورخ لاتینی ۳۳۰ - ۴۰۰ میلادی، مؤلف کتاب «تاریخ فلورانس».) درباره آنها می‌گوید که:
 «آنان برده نداشتند و همگی از نژاد اشرافی بودند.»
همین نکته درباره‌ی سایر طوایف سارماتی نیز صدق می‌کند، زیرا هیچ نویسنده باستانی از حضور بردگان در میان آنان سخن به میان نیاورده است. آمیانوس همچنین می‌گوید که آنها کسانی را به ریاست بر می‌گزیدند که به سبب تجارب طولانی خود در جنگاوری شهرت داشتند. طوایف سارماتی غربی، در آخرین سده‌های پیش از میلاد، و سده‌های نخستین عیسویت پادشاهان یا رؤسایی داشتند. برخی از نامهای این طوایف به ما رسیده است.
نکته جالب توجه مربوط به طوایف سارماتی موقعیت زنان است و بویژه اوضاعی که هرودوت در کتاب هفتم آن را شرح داده است. به عقیده‌‌ی او، سارمات‌ها از فرزندان آمازون‌ها و سکاها هستند و مانند آمازون‌های باستانی زندگی می‌کنند و زنان سواره به نبرد می‌پردازند و به همسران خود در جنگ می‌پیوندند و جامه‌ای چون مردان در بر می‌کنند. همچنین می‌گوید هیچ دوشیزه‌ای نمی‌تواند ازدواج کند مگر آنکه دشمنی را به قتل رسانده باشد؛ هیپوکراتس همان مطالب را می‌آورد و می‌گوید که پستان راست زنان را در کودکی می بریدند تا جلو بازوی راست آنها را در هنگام پرتاب نیزه یا تیراندازی نگیرد. استرابون بعدها شرح مشابهی از آمازون‌ها به دست می‌دهد که در روزگار او گفته می‌شد، در جایی در بخش مرکزی شمال کوهپایه‌های قفقاز، در مجاورت بعضی از طوایف سارماتی سکونت دارند. شمار نسبتاً زیاد گورهای زنان مسلح بویژه در گورستان‌های سورومات‌ها، غالباً گواه باقی ماندن نظم اجتماعی پیش از سورومات‌ها و متکی بر نظام مادرسالاری است.
هیپوکراتس معتقد است که زنان سارماتی نه تنها جنگجو بلکه «غیبگو» بودند. محراب‌های سنگی پایه‌دار یا ظروف سنگی مدور با حاشیه‌های برآمده در میان گورهای بعضی از زنان در گروه گورهای اورال جنوبی و مربوط به دوره سورومات ها دیده شده است. اندکی به سوی شرق، در قزاقستان مرکزی، گورهای مشابهی یافت شده که دارای اشیایی است که آنها به «سبک جانوری» سکاها مزین شده اند. این اشیا، خاص زنان غیبگو بوده است. برخی از این گورها ساختار مشابهی داشت و در آنها وسایل فراوان نهاده شده بود، هر چند «محرابها، و ظروف سنگی در گورهای معمولی نیز دیده شده است. مراسم و عقاید دیگر که بیشتر آنها متکی بر همزادگرایی بود با مشاهده قطعات شکسته آینه های مفرغی که در گورها نهاده بودند و با کشف مقادیر فراوانی طلسم و ضد طلسم معلوم می شود. یکی از رسوم جالب توجه این بود که دندان گراز را به دسته شمشیر یا به زین و براق اسب می بستند. در غرب، سنگهایی به صورت عمودی بر روی گورها می نهادند و تصویر تقریبی متوفی را بر روی آن نقش میکردند و گاهی آن را می پرستیدند. این سنگها را در گورستان میان تپه ها یا گورهای مسطح میگذاشتند، ولی به ندرت بر روی خود تپه قرار می دادند. ساختن سنگهایی به شکل آدمی از ویژگیهای سارماتها نبوده و طوایف مختلف هنگامی که به ناحیه شمالی دریای سیاه رسیدند به آداب پیشینیان خود در آمدند.

برچسب: سارمات‌‌ها; آسیای مرکزی; خزر
اثر یا گردآوری: رقیه بهزادی;منبع: قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران   -  لینک منابع:   -  

 سارمات‌‌ها
 آسیای مرکزی
 خزر
1403/02/01 16:46
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: