مهر و اثر مهر، یکی از قدیمیترین دادههای باستانشناسی است که از هزاره سوم پیش از میلاد تاکنون برای ما بر جای مانده است. مهر برای حصول یک مقصود یا تلفیقی از سه هدف مشخص به کار میرود: ممکن است از شیء یا سند مهرشده یا صاحب آن در برابر تأثیر عوامل نحس فراطبیعی محفاظت کند، ممکن است شناسایی تملک باشد یا تسجیل و تصدیق اصالت به صورت جایگزین امضا یا تأیید امضا باشد. با رویکارآمدن دولت ساسانی، اساس نظام و سیستم حکومتی ایرانشهر تغییر کرد و با اصلاحات اردشیر اول، هنر نیز جایگاه جدیدی در بین شاهان و عامه مردم برای خود باز میکند.
فردوسی که در شاهنامه بسیاری از آیین و رسوم ساسانیان را به طور دقیق بازگو میکند، میآورد که تاج و تخت و نگین، مظاهر قدرت شاهی در دوره ساسانی هستند و در داستان بهرام گور که برادر خود، یعنی نرسی را به حکومت خراسان میفرستد، میبینیم که به همراه یک تاج، انگشتر خاتمی برای توشیح فرمانها نیز به او داد؛ اما در این دوره مهر برای دیگر اشخاص جامعه به کار میرفت و مورداستفاده عامه مردم بزرگ و کوچک، سرور و عامی، پیشوایان مذهبی و عمال دولتی یا بازرگانان بود و تمامی دستگاههای اداری از جمله دادگستری، بازرگانی، جنگ و غیره مهرهای خاص خود را میزدند؛ ضمن اینکه صاحبمنصبان، درباریان و کارگزاران نیز عموما از مهرهایی استفاده میکردند که نقش خود آنها روی آن بود؛ برای مثال مهری عقیق که امروزه در موزه بریتانیا از آن نگهداری میشود و «نقش وهدین شاپور»، «انبارک ایران»، رئیس کل انبارهای دولتی در زمان یزدگرد اول (٤٢٠-٣٩٩م) روی آن است.
یکی از مهمترین بخشهای این مهرها، نقوش بهکاررفته در آنهاست که با حضور هر نقش، کاربری مهر یا جایگاه اجتماعی اشخاص را میتوان در آنها تشخیص داد؛ برای مثال اگر مُهری با نقش چهره باشد و فاقد کتیبه، نشان از آن دارد که جایگاه اجتماعی صاحب مهر از مرتبه پایینتری برخوردار است. مهرهای کوچک با نقوش تکچهره معمول غالبا دارای نقش ستاره و هلال ماه در زمینه و عناصر جزئی در طرحهای دیگر مهرهاست که نیز میتواند طلب یاری از ستارگان باشد. بسیاری از حکاکیهای روی مهرها دارای هدف غایی، به قصد طلب حمایت و حفاظت مینویی هستند. دینمهرها، ایزدان یا به طور مستقیم یا به طور غیرمستقیم با به تصویر کشیدهشدن چیزهای مرتبط با آنان (که تعدادی ارزش طلسمی داشتند) یا به طور مستقیم با تصویرکردن خود ایزدان یا عموما چهرههای نمادین و رمزگونه که نشان جادویی، با اشکالی که ریشه در نشانههای قراردادی باستانی داشتند، به نمایش درمیآمدند؛ آتشدان، انگشتان به صورت کشیدهشده، گوزن، انواع شکل پرندگان، عقاب، بز کوهی، شیر، اسب، اسب بالدار، گاو، شیردال، گراز، قوچ و بسیاری از حیوانات شاخص دیگر، رایجترین نقوش حیوانی نمادین روی مهرهای ساسانی هستند که هریک نماینده یک یا چند ایزد چون: اهورامزدا، میترا، آناهیتا، ورثرغنه (بهرام)، یا ماه و خورشید و غیره است و بسیاری از مواقع نقوش با ترکیبی از چند نقش و حیوان به کار میرود؛ برای مثال مهری موجود در موزه لوور که موجودی دوسر، آمیزهای از شیردال و عقاب را نشان میدهد.
تصاویر زن و شوهر نیز یکی از موضوعهای قدیمی مهرهای ساسانی است؛ تصویرهای نیمتنه کمو بیش دراز هستند و همواره بهصورت نیمرخ به سوی راست و استثنا به صورت جبههای هستند؛ یا مهرهای به نقش سوار درحالشکار که یکی از نقوش رایج روی فلزکاریهای این دوره نیز هست. صورتهای فلکی و نقوش گیاهی نیز از اشکال موردعلاقه هنرمندان ساسانی است که نمونههای بسیاری از این دست تاکنون به دست ما رسیده است. اما در نهایت میتوان گفت که بسیاری از پیکرههای نمونه اشکانی و ساسانی دارای پیشینه هخامنشی هستند، به ویژه جانوران اختری، ترکیبات مختلف قسمت قدامی جانوران و پیکره آناهیتای نشسته؛ هرچند سبک آنها بهوضوح متفاوت است، اما میتوان رگههای هنر سنتی هخامنشی را در آنها کندوکاو کرد. تعداد بسیار معدودی از مهرهای ساسانی قابل تاریخگذاری هستند، هرچند گهگاه نمونههایی دقیقا سبک اواخر دوره ساسانی را دارند. در واقع، قبل از پرداختن کافی به مسئله تاریخ، لازم است انواع اصلی را بر مبنای سبکشناسی هنری آنها طبقهبندی کرد. حتی بررسی شتابزده این اندازه مواد فراوان در اختیار، گویای این مسئله است که این کار چقدر مشکل است. ولی، بعضی از انواع، بسیار شاخص هستند؛ از جمله تعدادی از مهرهای کاملا بزرگ نیمکروی که معمولا از جنس مهره یمانی روشناند و طرحهایی دارند که با گستردگی معینی در کار اجرا و فضاسازی قابلتشخیص هستند. از آنجایی که نقش مهرهای ساسانی از روی اسناد به دست نیامده و با آنکه تعدادی در حفریات باستانشناختی به دست آمده است، میتوان آنها را صرفا مدارک مربوط به اوضاع و احوال اجتماعی تلقی کرد. مهرهای منقش به تکچهرههای بزرگ تأییدی بر جایگاه اجتماعی کارگزاران است. زمانی اگر مجموعهای منظم، بهویژه در انواع کتیبهدار گرد آید، بیتردید اطلاعات مشابه دیگری قابلدریافت خواهند بود؛ جالب اینکه تعدادی از مهرها به زنان تعلق دارند. این امر نامتعارف میتواند دلیل این باشد که زنان دوره ساسانی، بر خلاف آنچه در شاهنامه آمده، جایگاه اجتماعی قابلاحترامی داشتهاند که با بررسی دیگر نمونههای هنری این دوره و متون بهجایمانده از آن میتوان این مهم را تأیید کرد. در پایان با آغاز دوره اسلامی، هنر برجستهکاری پیکرههای مختلف در ایران به پایان ناگهانی خود میرسد و دیگر از این دوره به بعد نه نقش برجسته، نه نقوش روی فلزکاری و نه مهر و اثر مهری با این سبک در تاریخ هنر ایران شاهد هستیم.