زندگی
پرداختن به شرح حال بزرگانی چون پیامبران، کاری بس دشوار است و نگارش شرح حال برای زرتشت از همة پیامبران و بزرگان ِ روزگارِ گذشته، دشوارتر است. قدمت زیادی که زمان پیامبر داشته است این دشواری را به امری محال نزدیک میکند تا جاییکه افسانه را از واقعیت نمیتوان تمیز داد. همانطور که برخی از محققان و پژوهشگران، وی را شخصیتی افسانهای و غیر واقعی پنداشته و معرفی کردهاند. امّا با این حال موجودیتِ این بزرگمردِ تاریخ، با همین منابع و مأخذ ِ اندک، مسلّم و بی خدشه و تردید است. بزرگترین سند ما در بارة زرتشت، گاتها یا سرودهای وی میباشد. در این سرودها که با زبانی بسیار کهن گفته شده، از نام، نشان، آموزشها و برپایی ِ یک دیگرگونی ژرف در فکر، اندیشة دینی و اجتماعی آن زمانه آگاه میشویم. از خانواده، دوستان، پشتیبانان، گِرَوَندگان و بزرگان دوران مطالبی فرادست میآوریم. در پارهای جاها، بسیار آشکار عقاید و اصلاحات را بیان میکند و از دشمنان و مخالفانی یاد مینماید که با حفظ شعایر و رسومی کهنه، جامعه را در یک حالت ایستایی و تباهی نگاه داشتهاند. برپایه و بنیان ِهمین سرودهاست که کم و بیش میتوان سیمایِ فکری و اصلاحات و عقایدِ این آریاییِ اندیشمند را ترسیم کرد، هر چند که رویدادها و جزئیات زندگیاش از نگاه روزشماری و سالشماری در پردة تاریکی و ابهام باقی است. البته میتوان به موجب مدارک و نوشتههای متأخری چون «زاتُ- سُپَرم» zat-sparam در سدة سوم هجری قمری، کتاب دینکرد dinkard که به خط و زبان پهلوی تدوین و نوشته شده، منظومة زراتشت سرودة «زرتشت بهرام پژدو» که در سدة هفتم هجری قمری سروده شده، پراکنده نویسیهایِ به جا مانده در مجموعه ادبیاتِ عصرِ ساسانی، نوشتههایِ مورخانِ یونانی و رومی از سدة چهارم پیش از میلاد به بعد، نوشتههایی پراکنده از نیاکانِ کلیسا و کنیسه در سده های میانه و سرانجام نوشتههایی از مورخانِ اسلامی که از سدة سوم تا هفتم و هشتم هجری به یادگار مانده بسا آگاهیهایی از زندگی این بزرگمرد، گردآوری نمود. امّا حقیقت آن که این همه نیز به هیچ وجه به آگاهیهایِ ما بیش از سرودها خود زرتشت (گاتها) نمیافزاید .
در برخی از این نوشتهها، مطابق معمول سیمایِ پیامبر و زندگی ِ وی را با رویدادهای ِ شگفت و سِحر و افسون آراستهاند. پیش از زایش ِ وی شگفتیهایی به ظهور میرسد. مقدمات تولّدش از آسمانها و توسط خداوند و فرشتگان معّین میشود. دیوان و جادوگران در صدد بر میآیند تا نابودش کنند؛ امّا بارها میآزمایند و موفق نمیشوند. تا آن که سرانجام میبالد و بزرگ میشود. رویدادها و نگرش اوضاع و احوال، به اندیشه و تفکّر بر میانگیزَدَش. به کوهی پناه میبرد تا در سکوت و تنهایی بیندیشد. دو سال این گوشه گیری و اندیشیدن به طول میانجامد. چون پایه و شالودة فرا خواندن را تدوین کرد، به میان مردم بازگشته و پیام اهورامزدا – خداوندگار بزرگ و یکتا- را بر مردم میخواند. مردمان را از پرستش خدایانِ بسیار و دروغین و قربانی و مراسم پر طول و تفصیل ِعبادت منع میکند. «کَوی»ها و «کَرَپَن»ها که کاهنان َ مردم بودند. با وی از در ستیز بر میآیند و بارها قصد جانش را میکنند . اما خداوند و فرشتهگانش او را حفظ و پشتیبانی کرده و حمایتش مینمایند. در آغاز ِامر، خواندن ِ به پرستش ِ خدای یکتا به دشواری انتشار مییابد. به دربار شاه رفته و دینِ تازه را توصیف و تشریح مینماید. شاه فرمان میدهد تا بزرگان و دانشمندان با وی در نشستهایی گفت و شنود کرده و حقانیّتِ گفتهها و ادعاهایش را بیازمایند و دانش وی را بِسَنجند. در چند دور طولانی و پس از روی دادن حوادث و وقایعی، شاه و به پیروی از او بزرگان ِ دربار و مردمان، دین ِ نوین را میپذیرند و به زودی آیین ِ مزداییِ زرتشتی پیدا میکنند. امّا بر سرِ این پذیرش و دینآوری، میان دو گروه از ایرانیان جنگ در میگیرد . گروهی از ایرانیان (= تورانیان) حاضر به قبول دین ِ زرتشت نشده و «ویشتاسپ» شاه را که دین پذیرفته و از آیین دیرینه رو گردانده، نکوهش کرده و به ترک ِ دین و مجازاتِ دین آور فرمان میدهند. چون شاه چنین نمیکند، جنگ در میگیرد. یک جنگ طولانی که سرانجام زرتشت، این بزرگمرد ِ ایرانی به وسیلة دشمنان کشته میشود. این چکیدة آن منابع است که با شاخ و برگ فراوان و افسانه و شگفتهای زیاد فرادست ِ ما مینهند. چنین بر میآید که زمان و دوران این بزرگمرد بسا دور و کهنه باشد و هم چنین بزرگی و ارزش اندیشهها و مقام ِرسالت و فلسفه و دانشاش فراتر از آن حدّی باشد که در یکی دو سدة اخیر دریافتهاند. مورخان و فیلسوفان ِ یونانی از سدة اخیر دریافتهاند. مورخان و فیلسوفان ِ یونانی از سدة چهارم پیش از میلاد دربارة قدمتِ زمان و فراوانی سرودهها و ژرفای فلسفه و تأثیر عقایدش بر فلاسفة بزرگ و جریانهایِ فکری، بسیار سخن گفتهاند. «خسانتوس» khesantoos – نخستین مورخ یونانی – در چهار سده پیش از میلاد، از زرتشت یاد میکند و مینویسد دوران زندگی وی 6000 سال پیش از حملة « خشایارشا» شاه به یونان بوده است. «هرمودورس»Hermodors شاگردِ «افلاطون» و «پلوتارخوس» زمان وی را 5000 سال پیش از فتح «تروا»Trowa و «اودکسوس» oudoxes و «ارسطو» 6000 سال پیش از عصر «افلاطون» گفتهاند. در بارة کثرت آثار و اشعار زرتشت در همین منابع، یادکردها شگفت انگیز است. امّا قدر مسلم آن است که هرچه منابع اطلاعاتی و آگاهی در بارة زندگی و سرگذشت پیامبری کم باشد، بیشتر از سوی نویسندگان و مورخان به افسانهپردازی، حادثه سازی و جعل اخبار پردخته میشود. این چنین در شرق و غرب دربارة حیات افسانهای زرتشت غلوّ شد که وی را موجودی افسانهای و غیر واقعی شناختند. سال 1700 در اروپا، سالی بود که یک کتاب منشأ رستاخیزی بزرگ را فراهم آورد که بحث و گفت و گو برانگیخت و اذهان و افکار را به سوی زرتشت و افکار و تعالیم و کتاب وی معطوف کرد و حتی معلوم شد که پیروان ِوی هنوز در ایران و هند زندگی میکنند. کتابی که اشاره شد اثر تحقیقی دربارة ادیانِ باستان از شرق شناس ِ نامی ِ انگلیسی«توماس هاید» Tomas Hyde است. به سال 1771، یعنی هفتاد سال پس از این کار که نقطة عطفی بود، ترجمة اوستا به فرانسه توسط «اَنًکتیل دوپرٌون» Anguetil Duperron تحت عنوان زنِد اوستا منتشر شد. اوضاع دگرگون گشت دیگر وجود، هستی، شخصیت، کتاب و پیروانِ زرتشت آشکار و بیتردید شده بود. چنان که گذشت به زودی دامنة تحقیقات آن چنان وسعت یافت که در آغازِ نیمة دوم قرن نوزدهم، «گلدنر» Geldner بزرگترین و عظیمترین متنِ تصحیح شدة اوستا را در سه جلد بزرگ منتشرکرد که در پی، ترجمههای انتقادی درست و خوبی انجام شد، از آغازِکارِ «توماس هاید»، نزدیک به 300 سال و از آغاز ِترجمه و نشرِ زندِ اوستایِ «انکتیل دوپرون» در حدود 230 سال میگذرد زرتشت در مغرب زمین با سرعت و شگفتی شناخته شد و بر فرهنگ اروپایی اثراتِ فراوانی بر جای نهاد. پس از اروپا در امریکا و آسیا این دانش، یعنی دانش اوستا شناسی رونق یافت. بیشترین سهم در این مهم، از آنِ آلمانی هاست و در فرانسه و انگلستان و اغلبِ کشورهای جهان تعمیم و گسترش یافت. هر چند در اروپا چنان اندیشه میشود که کارهایی که دربارة اوستا شناسی لازم است، انجام شده امٌا با آن همه کار و انبوه کتابها و تحقیقات، هنوز راهی دراز در پیش است.