پس از وقوع زلزله 5.2 ریشتری در 29 آذرماه ملارد و دریافت امواج آن توسط مردم استان تهران و البرز وحشت و فوبیای زلزله از کرمانشاه به تهران منتقل شد. هنوز صحنههای دلخراش هموطنان عزیزمان در سرپل ذهاب در ذهنها بود که پایتخت نشینها از ترس جان دست از خانه و کاشانهای که نمیدانستند امن هست یا نیست شسته و از خانه و آپارتمانهایی که با هزاران مشقت پول خریداش را از اندوختههای خود و با اتکا به وام مسکن با سودهای بانکی آنچنانی فراهم کرده بودند و هر ماه از حقوق و درآمد تقلیل یافته خود اقساط کمرشکن را پرداخت میکرده، فرار کردند یا مستاجرینی که روز به روز به تعداد آنها نیز به نسبت مالکان افزوده و تنها در اندیشه تهیه خانهای مطابق بودجهاش بوده و کیفیت سازه در اولویت آخر قرارداشته، فرار کردند، ملتی کلاً فراری.
بعد از ساعاتی که پر از ترس و وحشت و ترافیک و صف بنزین در شهر تهران و اطراف آن بود کم کم جای خود را به شب نشینی و دعوت به کله و پاچه صبحگاهی داد.
هفته آتی بعد از زلزله در حالی در حال سپری شدن بود که بعضی از کانالها و صفحات اجتماعی و حتی سایتها جهت جذب مخاطب به اخبار کذب و بیپایه در رابطه با زلزله دامن زده و به وحشت عمومی دامن می زدند با مرور کانالها و صفحات اجتماعی احتمال وقوع زلزله 6 تا 8 یا 9 و خوراک موشهای زنده خوار شدن در تصورات شکل میگرفت، حتی خبر فوران ناگهانی دماوند این دیو خفته و پای بربند گسلهای البرز هم به گوش میرسید تا رسیدیم به زلزله محسوس 4.2 ریشتری ششم دیماه که مجدد پایتخت را در دل شب گهوارهوار تکان داد اما گهوارهای که دیگر خواب نمیآورد بلکه ترغیب به شب زنده داری میکند.
زلزله پارتی و چای ذغالی
در پس این رخ داد طبیعی عدهای فرار را بر قرار ترجیح دادند و در خانوادهها برخی، برخی دیگر را مجبور به ترک آپارتمان نامطمئن خود کرده و برخی دیگر، دیگران به شب نشینی در اتومبیل اجبار کردند.
برخی از شهروندان بساط ذغال و چای و قلیان به پا کردند،
برخی بساط چای فروشان دورهگرد را پررونق نمودند،
برخی در پای شبکههای اجتماعی بساط شایعه را شعلهور ساختند،
برخی دیگر بساط طنازان را داغ کردند،
برخی دیگر دوباره در آخر هفته به جاده زده و راه شهرهای اطراف و بویژه شهرهای شمالی را در پیش گرفتند.
خلاصه اینکه در نهایت همه چیز زلزله هم بوی عادی شدن گرفت، فقط خدا رحم کند که باز عادی شدن این زلزله مانور اجباری مسئولین را علی السویه نکند.
اگر به کسی برنخورد، عزیزی از نمایندگان مجلس ششم نقل میکرد، که در واپسین روزهای آخرین سال فعالیت این مجلس و نزدیک پایان سال در پی نهایی کردن بودجه سالانه، اصرار داشت که قانون مقاوم سازی بناها رسیدگی شده و وضعیت شرایط بحرانی در هنگام وقوع زلزله توسط مجلس رسیدگی شود که رئیس مجلس وقت، شیخ اصلاحات اظهار کردند نزدیک عید است باز دست به دعا برمیداریم و انشاالله زلزله در تهران نمیآید. شاید دعاهای شیخ گیراست که هنوز زلزله فاجعه باری در تهران رخ ننموده است.
در این 10 روز گذشته دو نکته از رفتار مردم قابل درک است.
- سالها مهندسین ناظر، توسط خود سازندگان حرفهای و غیرحرفهای، تحصیل کرده و ناکرده انتخاب میشدند و نان مهندس ناظر دست سازنده و سرمایهگذار بود پس باید مهندسی ناظر عزیز دلی بدست میآوردند تا نانی به کف آرند، در نتیجه وضعیت دهشتناکی برای سازهها شکل گرفت، تا اینکه با قانون جدید بصورت رندوم مهندس ناظر برای هر ساخت و ساز تعیین میگردد که خود بطور حتم باعث افزایش کیفیت ساخت شده و خواهد شد چون دیگر برای کارها و نان آتی کمتر مهندسین ناظر نیاز دارند تا دل سرمایهگذاران و سازندگان را به جا آورند. اما بحث بررسی و مقاوم سازی بناهای قدیمیتر از 3 تا 4 سال باید از طریق روشهای علمی که هزینه بر هم هست صورت پذیرد روشهایی که کاملاً اجرای آن شدنی است، فقط همتی میطلبد و تصویب قانونی که در نهایت خریدار بداند آپارتمانی که میخرد قابل اعتماد است یا خیر، مستأجر بداند پول هنگفتی از خوراک و پوشاک فرزندان خود میزند و به مؤجرین میپردازد امن است یا نه تا از ترس فرویخت سازه با هر تکانی آواره پارکها و اتوبانها درشبهای ترس و دلهره از پیش لرزه و پس لرزه نشود.
- بیاعتمادی مردم به مدیریت شهری و مدیریت بحران روز افزون است و صدای واحدی برای آرامش و راهنمایی مردم به گوش نمیرسد، پس جا دارد مسئولین وضعیت مدیریت ستاد بحران در مجلس محترم شورای اسلامی حل کنند که در زمان بحران مردم بدانند، مسئول کیست، مرجع اطلاع رسانی کجاست؟
زلزله پارتی و بازار مسکن
تعطیلات رسمی، آلودگی هوا و در پی آن تعطیلی مدارس که مردم را به سوی شمال رهنمون میشدند زلزله هم عامل دیگری شد و برخی که پس از رکود ویلاسازی و معاملات در استانهای شمالی تمایلی به خرید و فروش در این خطه نداشتند به فکر خرید مأوایی در آنجا افتادند تا در زمان فرار از خانه و کاشانه ، سرپناه دیگری در شمال بیابند، خبرها از داغ شدن بازار در آنجا میدهد آیا آمارها هم گویای این امر است؟
آمارهای که در زیر خواهد آمد با توجه به بررسی تعداد و قیمت های معامله شده در 10 روز ابتدایی دیماه و پیش بینی معاملات تا آخر این ماه (با ضریب 3) صورت گرفته است.
متاسفانه عدم دسترسی به آمار مبایعه نامه های صورت گرفته در شمال کشور نمی توان از طریق آماری اطلاعات دقیق بدست آورد و تنها به شنیده ها و افزایش تعداد مراجعین به بنگاههای شمال کشور می توان حدس زد که رونق بیشتری در این بازار حاکم شده است.
در نمودارهای زیر مشخص است که پس از رشد نسبی تعداد معاملات آذرماه در دیماه با توجه به 10 روز اخیر انتظار میرود با کاهش بیش از 50 درصدی معاملات روبرو شده و شاهد کاهش قیمت حدود 7 درصدی را نیز شاهد باشیم.