در مورد نجوم باید گفت در میان شاخههای مختلف علم، نجوم بیش از دیگر رشتهها و شاخههای علمی (البته اگر از پزشکی بگذریم)، توانسته است نظر مردم عادی را به خود جلب کند. کمتر رشته علمی دیگری مانند نجوم طرفدار دارد و مثلا دیده نشده که افرادی از بین مردم عادی، گروههای طرفدار زمینشناسی تشکیل دهند و مستقلا به بررسی زمین بپردازند و در این زمینه تحقیق و پژوهش کنند. هیچ رسانهای هم برنامه ثابت و مستقلی مثلا در زمینه شیمی ندارد، اما درعوض صفحههای رسانهها پر است از اخبار نجوم. گویا نجوم مغناطیسی جادویی دارد که همه افراد با هر سن و سواد و تجربهای را به خود جلب میکند. شاید بتوان جذابیت نجوم بین رشتههای علمی را با جذابیت فوتبال در عرصه ورزش مقایسه کرد. برای درک بیشتر دلایل گرایش مردم به نجوم و همچنین اهمیت برگزاری مناسبتهایی مانند روز نجوم، با دکتر «رضا منصوری»، استاد نجوم دانشگاه صنعتی شریف، گفتوگو کردیم. به باور دکتر «منصوری»، نجوم دروازه ورود و علاقهمندی جوانان به علم است. او میگوید با انجام فعالیتهای نجومی میتوان با طرز تفکر علمی و روش علمی آشنا شد و بهاینترتیب مقدمات پژوهش علمی را آموخت.
با توجه به اینکه نجوم یک علم پیشرفته و البته غیرکاربردی برای مردم است، چه عواملی باعث شده است که مردم به این علم علاقهمند شوند؟
مردم ما به نجوم بسیار علاقه دارند که دلایل بسیار دارد. شاید یکی از اولین دلایلش این باشد که ستارهها همیشه و همهجا، بالای سر ما هستند و هرکسی میتواند به این ستارگان نگاه کند. هرچند در شهرها به دلیل آلودگی هوا یا عواملی مانند این بهآسانی نمیتوان ستارهها را رصد کرد اما دستکم در روستاها یا مناطق دور از شهر، راحت میتوان ستارگان را تماشا کرد. نکته دوم اینکه حتی اگر ستارهها را نمیبینند، خود این موضوع که ستاره و کهکشان چیست و کیهان چه عظمتی دارد، برای مردم جذاب است. درعینحال در نظر داشته باشید که نجوم علم در حال پیشرفت است و هر روز اخبار تازه و جالبی از علم نجوم، اخترشناسی و کیهانشناسی در رسانهها منتشر میشود. برای مثال در سالهای اخیر، خبرهایی در زمینه کشف سیارات فراخورشیدی منتشر شده است. در نتیجه احتمال وجود حیات در این سیارهها نیز یکبار دیگر مطرح شده است. موضوع احتمال وجود حیات در جایی بیرون از سیاره زمین، یکی از پرسشهای انسان از زمانهای بسیار قدیم بود. بشر همیشه دوست داشت بداند آیا در جایی دیگر موجودات هوشمندی شبیه انسان هستند یا خیر که با این کشف سیارههای فراخورشیدی، این پرسشها یکبار دیگر برای همه و از جمله مردم عادی مطرح شده است. علاوه بر اینها ما دیدیم و شنیدیم که در منظومه شمسی، در معرض مخاطراتی هستیم. برای مثال همیشه این امکان وجود دارد که یک سنگ آسمانی یا خردهسیارکی که در مدارش عبور میکند، به زمین برخورد کند. قبلا هم مواردی را دیدیم که سنگهایی با زمین برخورد کردند و حتی تکههایی از آن نیز به سقف خانهها برخورد کرد. در برخی از موارد هم میتوان این سنگهای آسمانی را در بیابانها یا جاهای دیگر پیدا کرد. هر از گاهی هم در اخبار میشنویم که احتمال برخورد سنگهای بزرگ با زمین وجود دارد. بررسی احتمال برخورد این سنگها با زمین یا چگونگی مواجهه با آنها، از موضوعهای بسیار جذاب و جالبی است که میتواند توجه همه انسانها را به خود جلب کند. یکی دیگر از موارد جذابیت علم نجوم در این است که بسیاری از مفاهیم علم نجوم را میتوان برای همه مردم بیان کرد و نیازی به استفاده از اصطلاحهای دشوار و تخصصی نیست. کمتر علمی است که بتوان آن را بدون استفاده از واژههای تخصصی برای مردم بیان کرد و مردم هم به معنای آن پی ببرند. علم نجوم با داشتن چنین ویژگیهایی، موجب برانگیختهشدن اشتیاق به دانستن در مردم میشود. بههمیندلیل هم هست که در روز نجوم و هفته نجوم با استقبال زیاد مردم مواجه میشویم. جمیع این دلایل باعث شده است که نجوم را بهعنوان دروازه یا مدخلی برای ورود به علوم طبیعی میشناسند. به بیان دیگر مستقل از اینکه یک جوان علاقهمند است وارد کدامیک از رشتههای علمی شود و در آن زمینه به تحصیل بپردازد، علاقه به نجوم میتواند ورودی بسیار مناسبی باشد. در بسیاری از جاهای دنیا نیز از همین ویژگیها استفاده میکنند تا ذهن جوانان را پرورش دهند تا آنها در مجموع به علوم علاقهمند شوند و در آینده هم برای انجام تحقیق و پژوهش علمی آماده شوند.
در صحبتهایتان گفتید که علم نجوم را میتوان با زبان ساده و بدون استفاده از اصطلاحات تخصصی برای مردم عادی بیان کرد. شاید بتوان گفت این ویژگی علم نجوم (یعنی سادهبودن درک آن و بینیازی نسبی از اصطلاحات تخصصی)، تا حدودی نقطه ضعف آن نیز باشد زیرا در این وضعیت احتمال ترویج «شبهعلم» هم زیاد میشود. برای اینکه هم از نجوم لذت ببریم و هم دچار شبهعلمها نشویم، چهکار باید کرد؟
اول از همه این موضوع را یادآوری کنم که هر فعالیت بشری، هر چقدر هم که مفید و سازنده باشد، ممکن است حاشیههای منفی هم داشته باشد و این موضوع طبیعی است. شبهعلم هم همیشه و همهجا بوده و هست و گسترش شبهعلم هم چندان ربطی به زمان ما ندارد یا فقط در ایران نیست، بلکه در همه جای جهان هست. دیگر اینکه زمانی که شبهعلم پدید آمد، فرصت بسیار خوبی است که بررسی کنیم این شبهعلم چرا و چگونه پدید آمد و چگونه میتوان با آن مقابله کرد. درعینحال در نظر داشته باشید که مقابله با شبهعلم به این معنا نیست که میتوان فعالیتهای شبهعلم را بهطورکلی نابود کرد یا باورهای شبهعلمی را به صفر رساند. بلکه باید کاری کرد که این باورهای شبهعلمی بیاثر شود. برای مثال اگر چند نفر دور هم نشستهاند و درباره یک موضوع شبهعلمی صحبت میکنند، یا فال میگیرند و فعالیتهایی مانند آن دارند، این رفتار یا باور به خودی خود، چندان زیانی ندارد و به همین دلیل هم اصلا لزومی ندارد که با این رفتار مقابله کرد. البته وقتی این باورها در زندگی روزمره ما تأثیرگذار شد، آن وقت باید با آن مقابله کرد برای مثال اگر سیاستمداران بر این مبنا تصمیم میگیرند یا افراد عادی، پایههای زندگیشان را بر این مبنا قرار دادند و براساس باورهای شبهعلمی (به گمان اینکه این باور علمی است)، اقدام میکنند، آن وقت ممکن است برای افراد یا جوامع خطرناک شود که در این حالت حتما باید با این باورها یا رفتاری که مبتنی بر این باورهاست، مقابله کرد. برای مثال باید این باور را به جامعه منتقل کرد که تصمیمگیریها تا جایی که امکان دارد، باید مبتنی بر دادههای علمی باشد، بهویژه فعالیتها و تصمیمگیریهای دولتها باید بر مبنای علم باشد. دولتی که بر مبنای خرافات یا شبهعلم تصمیم میگیرد، به ملت و کشورش خیانت میکند. رفتار پدری که در موضوعات مهم خانواده مانند ازدواج، براساس خرافات (مثلا بر مبنای اینکه قمر در عقرب است یا نه) تصمیم میگیرد، به حال خانواده مضر است و باید با آن مقابله کرد و به آنان آگاهی داد که این باورها اشتباه است. ولی اگر قرار نیست تصمیمی اتخاذ شود، یا فعالیتی انجام شود و فقط در حد حرف و گپوگفت دوستانه است، هرچند باورهای شبهعلم نادرست است اما با این حال ضرر و زیانی ندارد.
گفتید نجوم دروازه ورود به علوم دیگر است. میپرسم آیا در تاریخ علم اینگونه بود که دانشمندان، پژوهشهای خود را با علوم نجوم آغاز کردند یا امروزه هم افراد با فعالیتهای نجومی میتوانند با دیگر شاخهها و گرایشهای علم آشنا شوند؟
امروز هم همینگونه است و برای مثال، نوجوانی که در زمینههای نجومی فعالیت کرده است، پس از مدتی تشویق میشود که به سمت دیگر فعالیتهای علمی هم برود. در همه دنیا هم همینگونه است که افراد مدتی پس از ورود به فعالیتهای نجومی، به دیگر حوزههای علم نیز علاقهمند میشوند. برای مثال انجمن بینالمللی نجوم نیز روی همین موضوع تأکید دارد که ما از علاقه جوانان و نوجوانان به نجوم میتوانیم استفاده کنیم تا آنها را به سمت دیگر علوم طبیعی سوق دهیم. به بیان دیگر یک جوان در ابتدا با فعالیتهای نجومی آغاز میکند و در ادامه با تفکر و روش علمی آشنا میشود و سپس به سمتی میرود که بیشتر به آن علاقه دارد. در هر صورت میتوان با فعالیتهای نجومی، زمینههای علاقهمندی جوانان به علم را در وجود آنها شکوفا کرد.
در روز و هفته نجوم برنامههایی در ایران انجام میشود. فعالیتهای انجامشده در ایران و دیگر کشورها را چگونه ارزیابی میکنید؟
نوع فعالیتهایی که در ایران یا دیگر مناطق جهان انجام میشود، مانند هم است. برای مثال در این روز منجمان آماتور دوربینها و تلسکوپهای خود را به میان مردم میبرند و پدیدهها و اجسام آسمانی را برای مردم رصد میکنند و ویژگیهای آن را برای مردم توضیح میدهند. در برخی از کشورها، حتی رصدخانههای بزرگ پژوهشی هم برنامه درهای باز برگزار میکنند و مردم میتوانند از نزدیک با فعالیتهایی که در این مراکز انجام میشود، آشنا شوند. مردم میتوانند با منجمان و اخترشناسان از نزدیک گفتوگو کنند و سؤالهایشان را از آنها بپرسند. رسانهها مانند مطبوعات و رادیو- تلویزیونها هم برنامههای خاصی را برای مردم تهیه میکنند. در مجموع میتوان گفت فعالیتهاي روز نجوم در ایران و دیگر کشورها مانند هم است که هرچند ممکن است ابعاد آن متفاوت باشد ولی در هر صورت از لحاظ ماهیت یکی است. آن چیزی که هماکنون در ایران اتفاق میافتد، تقریبا مشابه همه جای جهان است و چندان متفاوت نیست. حتی شاید بتوان گفت در برخی از موارد، گروههای نجومی ما فعالتر هم هستند.
برخی بر این باورند با توجه به جذابیتهای علم نجوم و علاقهمندی جوانان، شاید بهتر باشد درسی به نام نجوم در برنامه آموزشی مدارس ما باشد. نظر شما چیست؟
برنامه آموزش نجوم را به شکلهای مختلف میتوان اجرا کرد. اول اینکه درس مجزایی به نام نجوم باشد که مثلا هفتهای یک ساعت به آموزش این درس اختصاص داشته باشد. روش دیگر این است که آموزش نجوم در پایههای تحصیلی مختلف و در درسهای گوناگون اجرا شود؛ یعنی مفاهیم نجوم کمکم و در یک دوره طولانی به دانشآموزان منتقل شود. البته مسئولان درباره اینکه کدام وضعیت مؤثرتر است، تصمیم میگیرند ولی در هر صورت مفاهیم نجومی باید به شکلی در کتابها مطرح شود. شاید الزامی نباشد که حتما درسی به این نام داشته باشیم اما خوب است مفاهیم آن لابهلای درسهای دیگر و در پایههای مختلف مطرح شود؛ در ضمن ما در این زمینه افتوخیزهایی هم داشتیم. برای مثال در دهههای ٣٠ و ٤٠ درسی به نام هیئت یا نجوم در دبیرستانها تدریس میشد. یکی از مشکلات هم این است که مدرسان توانایی که بتوانند این درس را جذاب و درست ارائه دهند، نداریم.
وضعیت در زمینه آموزش نجوم در دانشگاه به چه صورت است؟
وضعیت آموزش و پژوهش نجوم در دانشگاهها نیز بسیار ضعیف است. از چند لحاظ میتوان وضعیت پژوهش نجوم در کشور را بررسی کرد. اگر ما وضعیت نجوم در زمان حال را با زمان گذشته مقایسه کنیم، میبینیم در گذشته ما در این زمینه بسیار فعال بودیم اما متأسفانه امروز اینگونه نیست. دیگر اینکه اگر وضعیت نجوم امروز خودمان را با کشورهای همجوار مقایسه کنیم، میبینیم که وضعیت ما بد است. برای مثال هماکنون تعداد دانشگاههایی که رشته نجوم و اخترشناسی داشته باشند، کم است؛ علاوه بر این ما استادی که بتواند نجوم تدریس کند، به تعداد کافی نداریم. هماکنون تعداد مدرسان ما از انگشتان دست هم کمتر است. به بیان دیگر در مقام مقایسه میتوان گفت فیزیک بهعنوان مادر این رشتهها، پس از انقلاب پیشرفتي پذيرفتني داشته است ولی پیشرفت نجوم قطعا اینگونه نبوده است. در مجموع میتوان گفت توسعه رشتههای مختلف در دانشگاهها خوب بود اما نجوم در مقایسه با آنها خیلی عقبتر است. دلیلش هم همانطور که گفتم کمبود متخصصان این رشتهها در دانشگاهها و همچنین کمبود یا نبود امکانات و تجهیزات پژوهشی کافی در دانشگاههاست. برای یک برنامه آموزشی درست، باید در مرحله اول اعضای هیئتعلمی و همچنین ابزارها و امکانات آموزشی لازم را تهیه کنیم و بعد به آموزش دانشجویان بپردازیم اما متأسفانه ما نه استادان زبده کافی داریم و نه امکانات و تجهیزات مناسب.
یکی از این ابزارها که اشاره کردید، تلسکوپ است. آیا ما در ایران تلسکوپ حرفهای پژوهشی داریم که دانشجویان بتوانند تحقیق کنند؟
ما تلسکوپ پژوهش که دانشجویان بتوانند با استفاده از آن رصد کنند، نداریم؛ هرچند این امکان برای ما فراهم است که از دادههای علمی تلسکوپهای کشورهای دیگر استفاده کنیم. در سالهای اخیر تعداد کمی از دانشجویان ما توانستند با تمهیداتی از امکانات بینالمللی استفاده کنند اما در نظر داشته باشید که این تعداد برای کشوری که ٨٠ میلیون جمعیت و بیش از پنج میلیون دانشجو دارد، اصلا کافی نیست.
تلسکوپ یا رصدخانه ملی ما هماکنون در چه وضعیتی است؟
دو مسئله مهم موجب شده است که پیشرفت طرح ساخت رصدخانه ملی کند شود. یکی از این مسائل بودجه است که دولت بهموقع بودجه لازم برای انجام این طرح را تأمین نکرد. این در حالی است که حدود دو تا سه سال پیش، این طرح در شرایطی بود که میتوانست ساخت قطعات آن را شروع کند. به بیان دیگر طرح در مرحلهای بود که میتوانستیم وارد مرحله ساخت شویم. مسئله دیگر مشکل مدیریتی است و این دو عامل دست به دست هم داد تا این طرح هنوز هم به نتیجه نرسد. در نظر داشته باشید که طرح رصدخانه ملی، طرحی بود که میتوانست و قرار بود یک تلسکوپ با کیفیت جهانی باشد و منجمان جهانی نیز آماده همکاری بودند و منتظر بودند در کنار منجمان ایرانی از آن بهرهبرداری کنند اما با تحولات ایجادشده، این طرح به پروژه جهانسومی تبدیل شد که کیفیت بسیار پایینی دارد و توجه به آن بهتدریج کاهش یافت. به همین دلیل هم لازم است عزم جدی برای اجرای این طرح داشته باشیم چراکه مشابه این طرح، از ٢٠ سال قبل در کشورهایی مانند چین و سایر کشورها مطرح و انجام شده است ولی ما متأسفانه در این زمینه بسیار عقب ماندیم. درعینحال در نظر داشته باشید که ابعاد تلسکوپ اهمیت زیادی دارد و زمان بهرهبرداری از آن چندان مهم نیست و ما در حال ازدستدادن کیفیت تلسکوپ این رصدخانه هستیم.
پس نظرتان این است که مسئولان بودجه کافی را تأمین کنند تا تلسکوپی با کیفیت جهانی ساخته شود؟
هماکنون بحث بودجه نیست و کیفیت ربط چندانی به بودجه ندارد.
به نظر شما اگر روابطی بین دانشگاههای ما و دانشگاههاي پیشرو جهان برقرار شود، در بهبود کیفیت پژوهش تأثیرگذار نیست؟
بله، بسیار تأثیرگذار است و ما از ابتدای انقلاب و در زمان جنگ و زمان تحریم هم با دانشگاههای برجسته دنیا همکاری میکردیم و رابطه تبادل استاد و دانشجو را داشتیم، فقط باید عزمی برای انجام این کار و بهبود آن وجود داشته باشد. چنین تعاملهایی در حال رشد است و ما امیدواریم این ارتباطهای بینالمللی هرچهبیشتر شود. باز هم تأکید میکنم که در این مورد خاص، بحث امکانات نیست و موضوع خواستن مطرح است.